< مغرور فداکار >
< مغرور فداکار >
(پارت ۱۷)
ویو ها ایل**
امروز روز مراسمه... باید برم اماده شم.
یهو کوک زنگ زد
-بله
(+فرستادم دنبالت بری ارایشگاه
-اما
(+چیزی گفتی ؟
-نه.. الان اماده میشم
(+خوبه
.... قطع کرد
نمیدونم دیگ چی بگم.. سریع اماده شدم رفتم دیدم ی اقاعه ایستاده درو باز کرده... سوار شدم رسیدم
خیلی بزرگ و زیبا بود....
ویو کوک **
اماده شدم رفتم دنبال ات ک بریم مراسم دیر شده بود ..
زنگ زدم بفرستنش پایین
....... واو براوو
-چیه خوشگلم
(+ (فک کنم لو رفتم) ن داشتم ب کار ارایشگرم فکر میکردم
-اره جون دلت
(+راست میگم(عصبی)
-باشه باشه من اشتباه کردم.
(+خوبه سوار شو
.....ویو ها ایل**
رسیدم...همه ایستاده بودن برای تماشا...
کوک درو برام باز کرد و دستمو حلقه کردم دور بازوش و ب راهمون ادامه دادیم..
رفتیم داخل
پدر کوک منو ب همه معرفی کرد...
(+برو استراحت کن بشین یکی میاد ملاقاتت
-باشه...
رفتم نشستم... یهو یکی چشمامو از پشت بست.. دستاشو لمس کردم دختر بود... دستاشو ور داشت.... از تعجب لال شده بودم..
٫ سلام
-سلامو درد اینجا چ میکنی
٫ نمیخواستی ب من بگی،خودم فهمیدم
-ببین بزار توضیح بدم
٫درکت میکنم
-صبر کن تو باید توضیح بدی بدو ببینم
٫اوه طولانیه....
*سلام
٫دوست پسرمه... کیم تهیونگ
*عرض ادب بانوی من
-سلام...
سورا قضیه رو ب طور خلاصه گفت...
-ک اینطور ... تصمیم خودته من چی بگم
٫اهومم من برم دسر بیارم ته بیا بریم
-باشه منتظرم
..... یهو دیدم یکی اومد
٬تق تق مهمون نمیخوای
-ببخشید بفرمایید... نمیشناسمتون
٬اوه من... (قهقهه) کسی ک قرار بود کوک رو صاحب بشه
-مگ کالاس
٬درهرصورت خواستم بگم نمیشینم نگا کنم
-هرکار دوست داری بکن... یادت باشه من زیاد صبور نیستم
٬اوکی ... جایگاه خودتو بدون
(+چخبره... اینجا چکار میکنی
٬اوه کوک دوست دخترت منو دعوا کرد
-(چقد ادم مزخرفیه) من کاری نکردم خودت اومدی گفتی کوک ی وسیله اس ک نزاشتی بخرمش
(+سول بار اخرت باشه این طرفا میبینمت...
٬اما کوک (لوس)
(+عشقم بیا بریم
-(قلبم فقط تند تند میزد)...
رفتیم بیرون
(+ب حرفش گوش نکن...بخاطر همین بود ک خواستم دوست دخترم شی
-اه چه مزخرفه...مورد اعتماد نیست
(+واسه همین نخواستم ازدواج کنم
-اهوم ... باشه من برم دستشویی
(+اوکی
.....
رفتم دستشویی... کارم تمام ارایشمو درست کردم اومدم بیرون...
یهو چند تا غول پیکر جلوم بودن
موضوع رو فهمیدم خواستم فرار کنم نتونستم
یهو ی دستمال گذاشتن سر دهنم.. و خاموشی
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
(پارت ۱۷)
ویو ها ایل**
امروز روز مراسمه... باید برم اماده شم.
یهو کوک زنگ زد
-بله
(+فرستادم دنبالت بری ارایشگاه
-اما
(+چیزی گفتی ؟
-نه.. الان اماده میشم
(+خوبه
.... قطع کرد
نمیدونم دیگ چی بگم.. سریع اماده شدم رفتم دیدم ی اقاعه ایستاده درو باز کرده... سوار شدم رسیدم
خیلی بزرگ و زیبا بود....
ویو کوک **
اماده شدم رفتم دنبال ات ک بریم مراسم دیر شده بود ..
زنگ زدم بفرستنش پایین
....... واو براوو
-چیه خوشگلم
(+ (فک کنم لو رفتم) ن داشتم ب کار ارایشگرم فکر میکردم
-اره جون دلت
(+راست میگم(عصبی)
-باشه باشه من اشتباه کردم.
(+خوبه سوار شو
.....ویو ها ایل**
رسیدم...همه ایستاده بودن برای تماشا...
کوک درو برام باز کرد و دستمو حلقه کردم دور بازوش و ب راهمون ادامه دادیم..
رفتیم داخل
پدر کوک منو ب همه معرفی کرد...
(+برو استراحت کن بشین یکی میاد ملاقاتت
-باشه...
رفتم نشستم... یهو یکی چشمامو از پشت بست.. دستاشو لمس کردم دختر بود... دستاشو ور داشت.... از تعجب لال شده بودم..
٫ سلام
-سلامو درد اینجا چ میکنی
٫ نمیخواستی ب من بگی،خودم فهمیدم
-ببین بزار توضیح بدم
٫درکت میکنم
-صبر کن تو باید توضیح بدی بدو ببینم
٫اوه طولانیه....
*سلام
٫دوست پسرمه... کیم تهیونگ
*عرض ادب بانوی من
-سلام...
سورا قضیه رو ب طور خلاصه گفت...
-ک اینطور ... تصمیم خودته من چی بگم
٫اهومم من برم دسر بیارم ته بیا بریم
-باشه منتظرم
..... یهو دیدم یکی اومد
٬تق تق مهمون نمیخوای
-ببخشید بفرمایید... نمیشناسمتون
٬اوه من... (قهقهه) کسی ک قرار بود کوک رو صاحب بشه
-مگ کالاس
٬درهرصورت خواستم بگم نمیشینم نگا کنم
-هرکار دوست داری بکن... یادت باشه من زیاد صبور نیستم
٬اوکی ... جایگاه خودتو بدون
(+چخبره... اینجا چکار میکنی
٬اوه کوک دوست دخترت منو دعوا کرد
-(چقد ادم مزخرفیه) من کاری نکردم خودت اومدی گفتی کوک ی وسیله اس ک نزاشتی بخرمش
(+سول بار اخرت باشه این طرفا میبینمت...
٬اما کوک (لوس)
(+عشقم بیا بریم
-(قلبم فقط تند تند میزد)...
رفتیم بیرون
(+ب حرفش گوش نکن...بخاطر همین بود ک خواستم دوست دخترم شی
-اه چه مزخرفه...مورد اعتماد نیست
(+واسه همین نخواستم ازدواج کنم
-اهوم ... باشه من برم دستشویی
(+اوکی
.....
رفتم دستشویی... کارم تمام ارایشمو درست کردم اومدم بیرون...
یهو چند تا غول پیکر جلوم بودن
موضوع رو فهمیدم خواستم فرار کنم نتونستم
یهو ی دستمال گذاشتن سر دهنم.. و خاموشی
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
۸.۰k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.