....
....
#part_14
ویو هوشی:
ا.ت" خب من الان چیکار کنم
دینو" نگو که بازم میخوای کنار بکشی
ا.ت" درسته میخوام همینکارو کنم
این بحث هیچ ربطی به من نداره و اگر بابام بفهمه.....دینو خودت میدونی چی میشه ، پس بیا تمومش کنیم این بازیو
دینو" وایی خدا چرا نمیفهمیی
هوشی تو نمیخوای چیزی بگی؟ هوی با توام
هوشی" ها؟ چی؟ عا آره....
دینو" چی چیو اره ، اصلا حواست هست؟ کجایی
هوشی" حواسم هست ادامه بدین
دینو" .....میرم بیرون برمیگردم
چند دقیقه دیگه اینجا بمونم دیو.ونه میشم
دینو پاشد رفت ، نمیدونم چرا ولی همش حواسم روی ا.ت بود
خیلی خوشگل شده بود ، چشمم روی لب.اش بود ، عطر ت.نش دیو.ونم میکنه
ا.ت " هی کوان حالت خوبه؟
من دارم میرم ، دینو اومد بهش بگو بهم زنگ بزنه
هوشی" کجا میری؟
ا.ت".........
هوشی" بشین الان میام
ا.ت" کجاا؟
پاشدم رفتم بیرون ، دنبال دینو گشتم ، داشت اونور سیگ.ار میکشید تا منو دید انداخت تو بوتهها
رفتم طرفش
دینو" چیشد؟
هوشی" بیا بریم داخل ، دیگه هم سیگ.ار نکش
دینو" هیچی نمیفهمه باید چیکار کنم؟
نمیدونه بابام میتونه چه کارایی بکنه
الانم که فهمیده منو ا.ت تو مدرسه بحثمون شده و چه اتفاقی افتاده داره برای انتقامی که میخواست چند وقت پیش بابت عموم بگیره رو بگیره ، ولی این دختر حرف حالیش نمیشه
هوشی" خودم حلش میکنم بیا بریم داخل
رفتیم طرف میزمون که
هوشی" ا.ت کو؟
دینو" ها؟
هوشی" لعنتی ، نگو که رفته
دینو" کیفش و گوشیش که اینجاست
شاید رفته سرو.یس ، بیا بشین میاد
هوشی" میرم مطمئن بشم ، جایی نرو
دینو" بزار من میرم تو بشین
هوشی" نمیخواد خودم میرم
دینو" ولی.....
رفتم طرفه سرو.یس و درارو زدم ولی داخل هیچکدوم نبود
سریع رفتم پیش دینو
دینو" چیشد؟
هوشی" نیست
دینو" یعنی چی
هوشی" میگم نیستت
دینو" باشه بزار یکم وایسیم شاید بیاد
هوشی" چی میگی؟ اگر چیزی شده باشه زمانو از دست میدیمم
دینو" باشه من میرم طبقه بالا رو چک کنم تو هم برو باغچه رو نگاه کن
ویو ا.ت:
رفتم یچیزی سفارش بدم ولی نبودن
رفتم طبقه دوم ولی اونجا هم کسی نبود ، صداشون زدم که گفتن یه مشکلی پیش اومده باید صبر کنیم
وایستادم تا بیان ، وقتی اومدن
سه تا جام ویسک.ی گرفتم و داشتم میرفتم پایین که......
#black_girl
#part_14
ویو هوشی:
ا.ت" خب من الان چیکار کنم
دینو" نگو که بازم میخوای کنار بکشی
ا.ت" درسته میخوام همینکارو کنم
این بحث هیچ ربطی به من نداره و اگر بابام بفهمه.....دینو خودت میدونی چی میشه ، پس بیا تمومش کنیم این بازیو
دینو" وایی خدا چرا نمیفهمیی
هوشی تو نمیخوای چیزی بگی؟ هوی با توام
هوشی" ها؟ چی؟ عا آره....
دینو" چی چیو اره ، اصلا حواست هست؟ کجایی
هوشی" حواسم هست ادامه بدین
دینو" .....میرم بیرون برمیگردم
چند دقیقه دیگه اینجا بمونم دیو.ونه میشم
دینو پاشد رفت ، نمیدونم چرا ولی همش حواسم روی ا.ت بود
خیلی خوشگل شده بود ، چشمم روی لب.اش بود ، عطر ت.نش دیو.ونم میکنه
ا.ت " هی کوان حالت خوبه؟
من دارم میرم ، دینو اومد بهش بگو بهم زنگ بزنه
هوشی" کجا میری؟
ا.ت".........
هوشی" بشین الان میام
ا.ت" کجاا؟
پاشدم رفتم بیرون ، دنبال دینو گشتم ، داشت اونور سیگ.ار میکشید تا منو دید انداخت تو بوتهها
رفتم طرفش
دینو" چیشد؟
هوشی" بیا بریم داخل ، دیگه هم سیگ.ار نکش
دینو" هیچی نمیفهمه باید چیکار کنم؟
نمیدونه بابام میتونه چه کارایی بکنه
الانم که فهمیده منو ا.ت تو مدرسه بحثمون شده و چه اتفاقی افتاده داره برای انتقامی که میخواست چند وقت پیش بابت عموم بگیره رو بگیره ، ولی این دختر حرف حالیش نمیشه
هوشی" خودم حلش میکنم بیا بریم داخل
رفتیم طرف میزمون که
هوشی" ا.ت کو؟
دینو" ها؟
هوشی" لعنتی ، نگو که رفته
دینو" کیفش و گوشیش که اینجاست
شاید رفته سرو.یس ، بیا بشین میاد
هوشی" میرم مطمئن بشم ، جایی نرو
دینو" بزار من میرم تو بشین
هوشی" نمیخواد خودم میرم
دینو" ولی.....
رفتم طرفه سرو.یس و درارو زدم ولی داخل هیچکدوم نبود
سریع رفتم پیش دینو
دینو" چیشد؟
هوشی" نیست
دینو" یعنی چی
هوشی" میگم نیستت
دینو" باشه بزار یکم وایسیم شاید بیاد
هوشی" چی میگی؟ اگر چیزی شده باشه زمانو از دست میدیمم
دینو" باشه من میرم طبقه بالا رو چک کنم تو هم برو باغچه رو نگاه کن
ویو ا.ت:
رفتم یچیزی سفارش بدم ولی نبودن
رفتم طبقه دوم ولی اونجا هم کسی نبود ، صداشون زدم که گفتن یه مشکلی پیش اومده باید صبر کنیم
وایستادم تا بیان ، وقتی اومدن
سه تا جام ویسک.ی گرفتم و داشتم میرفتم پایین که......
#black_girl
۳.۱k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.