☆♡پارت: ۵۴♡☆
☆♡پارت: ۵۴♡☆
سویونگ: اوپا؟ تو ام بیداری؟
جیمین: اره خوابم نمی برد... تو چرا بیداری؟
سویونگ: منم خوابم نمی برد...
جیمین: خب حالا چی کار کنیم؟
سویونگ: نمی دونم یکم حرف بزنیم؟
جیمین: باشه.. خب در مورد چی حرف بزنیم؟
سویونگ:بیا اول بریم بشینیم...
جیمین: باشه...
رفتن نشستن روی یکی از مبل های توی پذیرایی...
جیمین: خب حالا بگو...
سویونگ: مثلا اگه من می باختم ازم چی میخواستی؟
جیمین: بیخیال حالا که نباختی...
سویونگ: بگو دیگه...
جیمین: می خواستم با هم بریم شهر بازی...
سویونگ: شهر بازی؟
جیمین: اره...
سویونگ: خب بیا بعدا بریم.. منم خیلی وقته نرفتم...
جیمین: واقعا میای بریم؟(ذوق زده)
سویونگ: اره...
جیمین: خب کی بریم؟
سویونگ: نمی دونم ی روزی بعد اجرا...
جیمین: باشه پس ی روز بعد اجرا باهم میریم... راستی حالا که بردی نگفتی چی ازم می خوای...
سویونگ: نمی دونم.. خب بزار یکم فکر کنم...
جیمین: باشه...
سویونگ: اهااا فهمیدیمم!
جیمین: چی؟!
سویونگ بلند شد و دست جیمینو گرفت...
سویونگ: دنبالم بیا...
جیمین: باشه...
سویونگ همون طور داشت دست جیمین میگرفت و دنبال خودش میکشید و میبرد سمت پله های پشت بوم...
جیمین: کجا داریم میریم؟
سویونگ: یکم دیگه میفهمی...
در پشت بوم و باز کرد و رفتن بیرون...
سویونگ: بیا با هم اسمونو تماشا کنیم.. الانم که ماه کامله اسمون شب خیلی قشنگه...
جیمین: ب. باشه.. اما چرا می خوای باهم اسمونو نگاه کنیم؟
سویونگ: نمی دونم.. فکنم از تنهایی تماشا کردن ستاره ها خسته شدم.. هر وقت به هانیول و اوهانیم میگم یا میگن حوصله سر بره یا خیلی حرف میزنن.. دوست دارم کنار ی نفر اسمونو تو سکوت کنار هم تماشا کنیم.. اسمون شبو خیلی دوست دارم.. چون هروقت نگاش میکنم.. ستاره هاییو میبینم که تنهایی تو تاریکی دارن میدرخشن.. بنظرم این خیلی امید بخش و زیباست...
جیمین همونطور که سویونگ داشت حرف میزد به اون خیره شده بود و صورت زیبا و سفیدش که زیر نور ماه زیبا تر دیده شد و موهای سیاهش که توی باد ملایم تکون می خورد و میدرخشید و چشمایی که با شوق به اسمون خیره شده بود و نگاه میکرد.. جیمین خودشم نمی دونست چرا اما اون منظره زیبای جلوش از تماشای اسمونم براش قشنگ تر بود...
سویونگ: اوپا.. اوپاا..
جیمین: ب. بله؟
سویونگ: چرا ماتت برده؟ چیزی شده؟
جیمین: نه نه فقط ی لحظه رفتم تو فکر...
سویونگ: اها باشه.. بریم اونجا بشینیم...
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
سویونگ: اوپا؟ تو ام بیداری؟
جیمین: اره خوابم نمی برد... تو چرا بیداری؟
سویونگ: منم خوابم نمی برد...
جیمین: خب حالا چی کار کنیم؟
سویونگ: نمی دونم یکم حرف بزنیم؟
جیمین: باشه.. خب در مورد چی حرف بزنیم؟
سویونگ:بیا اول بریم بشینیم...
جیمین: باشه...
رفتن نشستن روی یکی از مبل های توی پذیرایی...
جیمین: خب حالا بگو...
سویونگ: مثلا اگه من می باختم ازم چی میخواستی؟
جیمین: بیخیال حالا که نباختی...
سویونگ: بگو دیگه...
جیمین: می خواستم با هم بریم شهر بازی...
سویونگ: شهر بازی؟
جیمین: اره...
سویونگ: خب بیا بعدا بریم.. منم خیلی وقته نرفتم...
جیمین: واقعا میای بریم؟(ذوق زده)
سویونگ: اره...
جیمین: خب کی بریم؟
سویونگ: نمی دونم ی روزی بعد اجرا...
جیمین: باشه پس ی روز بعد اجرا باهم میریم... راستی حالا که بردی نگفتی چی ازم می خوای...
سویونگ: نمی دونم.. خب بزار یکم فکر کنم...
جیمین: باشه...
سویونگ: اهااا فهمیدیمم!
جیمین: چی؟!
سویونگ بلند شد و دست جیمینو گرفت...
سویونگ: دنبالم بیا...
جیمین: باشه...
سویونگ همون طور داشت دست جیمین میگرفت و دنبال خودش میکشید و میبرد سمت پله های پشت بوم...
جیمین: کجا داریم میریم؟
سویونگ: یکم دیگه میفهمی...
در پشت بوم و باز کرد و رفتن بیرون...
سویونگ: بیا با هم اسمونو تماشا کنیم.. الانم که ماه کامله اسمون شب خیلی قشنگه...
جیمین: ب. باشه.. اما چرا می خوای باهم اسمونو نگاه کنیم؟
سویونگ: نمی دونم.. فکنم از تنهایی تماشا کردن ستاره ها خسته شدم.. هر وقت به هانیول و اوهانیم میگم یا میگن حوصله سر بره یا خیلی حرف میزنن.. دوست دارم کنار ی نفر اسمونو تو سکوت کنار هم تماشا کنیم.. اسمون شبو خیلی دوست دارم.. چون هروقت نگاش میکنم.. ستاره هاییو میبینم که تنهایی تو تاریکی دارن میدرخشن.. بنظرم این خیلی امید بخش و زیباست...
جیمین همونطور که سویونگ داشت حرف میزد به اون خیره شده بود و صورت زیبا و سفیدش که زیر نور ماه زیبا تر دیده شد و موهای سیاهش که توی باد ملایم تکون می خورد و میدرخشید و چشمایی که با شوق به اسمون خیره شده بود و نگاه میکرد.. جیمین خودشم نمی دونست چرا اما اون منظره زیبای جلوش از تماشای اسمونم براش قشنگ تر بود...
سویونگ: اوپا.. اوپاا..
جیمین: ب. بله؟
سویونگ: چرا ماتت برده؟ چیزی شده؟
جیمین: نه نه فقط ی لحظه رفتم تو فکر...
سویونگ: اها باشه.. بریم اونجا بشینیم...
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
۱۴.۳k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.