ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم

ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم...
در گوش آن صنم گو این نکته از زبانم

ای آرزوی جانم در آرزوی آنم.....
کز هجر یک حکایت در گوش وصل خوانم..
دیدگاه ها (۱۳)

دلتنگت که می شومتکه ای از منشعر می شود به روی دفترمخاطرات م...

جنس ﺩﺭﯾﺎﺳﺖ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪﺑﻪ ﺗﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ ﻣﯽ ...

بعضی آدم ها را نمیشود داشتفقط میشود یک جور خاصی دوستشان داشت...

من ندانستم چرابازهم شدی شیدای من.من که ازدنیاگذشتم توشدی ،دن...

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم . . .

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط