برادر ناتنی

7برادر ناتنی
#پارت8

نامجون :یکی به خونه وارد سده میخواد دزدی بکنه و شوگارو زد(ترس)


ا.ت :شوگارو زد؟ازکجافهمیدین زد؟
نامجون :جیغ زد

ا.ت :خاک تو سر منگل تون بکنم

جین :چرااااا

ا.ت :اون من بودم و رفت موز برداشت و تا حد خفگی گاز زد

جیمین :جیهوپپپپپپپپپپ(جیغ)

جیهوپ :هااااااااااااااااااااا(جیغ بلند تر)

جیمین :دیدی ،دیدی گفتم ریختن رو هم (پوزخند)

ا.ت با مگس کش به دنبال جیمین

ا.ت :بیشور نفس کشششششششش

پرش زمانی به دوروز بعد

جیهوپ نگران داره کل شهرو متراژ میکنه
جیمین :نگران نباش

تهیونگ :راس میگه اروم باش

جیهوپ :(با گریه)فک کن جونگموک گم بشه چه حالی میشی؟

تهیونگ :یه خدایی نکرده بگو

و جیهوپ بیشتر عر زد

جونگکوک :پیدا میشه نامجون کو؟

جین :رفته پاسگاه

تهیونگ :من برم به اتاقش نگاه کنم ا.ت تو هم بیا


ا.ت :اوکی

ا.ت ویو

رفتیم اتاق شوگا و همه جاشو گشتیم و کلی چیز میز پیدا کردیم

من و تهیونگ رفتیم روی تخت نشستیم احساس کردیم

داره تکون میخوره تخت که .....
دیدگاه ها (۴)

7برادر ناتنی#پارت9احساس کردیم تخت داره تکون میخوره که مث جن ...

7برادر ناتنی#پارت10جیهوپ میخواست ارومش کنه که یهو شوگا قمه ب...

7برادر ناتنی#پارت6که یه بزی همانند جیمین وارد شد جیمین :هااا...

7برادر ناتنی#پارت5و کوک هم افتاد رو جیمین که یهو ا.ت جیغ زد ...

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط