برادر ناتنی

7برادر ناتنی
#پارت6

که یه بزی همانند جیمین وارد شد


جیمین :هااااا خجالت بکش به خواهرت رحم نمی کنی و حیات رحم کن

با خ.اهر من ریختی رو هم و میخوای باهش س ...(همشو توی دو ثانیه گف)


ا.ت :خفه شووووووو (داد)

ا.ت :خحالت بکش بیشور(خنده)

جیمین :اره بخند اصلا میرم به جیهوپ بگم تکلیف تورو مشخص کنه(لبخند خبیث)(رو به شوگا)

جیمن بدو رف
شوگا : زود باش برو تو کمد بروو

ا.ت :نه اونجا نه بوی جسد میده
رف زیر تخت

و شوگا خودشو به خواب زد
که جیهوپ مث گاوی که بهش پارچه قرمز نشون داده باشن وارد شد


جیهوپ :حالا که به من خیانت میکتی ارههههههه ؟(داد)

که شوگا لحافو از سورتش برداشت و جوری که انگار بزور از خواب پاشده نگاش کرد و پوکر گفت

شوگا :شما دوتا خر وحشی به بیدار کردن من علاقه خاصی دارین بی ناموسا؟

جیهوپ :جیمین گف شوگا با ا.ت داره میریزه رو هم (پوکر)

جیمین :خب داش میریخت

شوگا :شتر در خ.اب بیند پنبه دانه

جین :چه ربطی داشت (ملاقه به دس)

شوگا :برید از اتاقم گمشید بیروووون

جیهوپ :باش ولی گم میشیم هاااا

شوگا :خب برید گمشید

جیهوپ :بریم ؟

شوگا :تعارف نکن بیروننننن

وقتی رفتن شوگا میخواست بخوابه که یهو با جیغ .....

پایان پارت 6
دیدگاه ها (۱)

7برادر ناتنی#پارت8نامجون :یکی به خونه وارد سده میخواد دزدی ب...

7برادر ناتنی#پارت9احساس کردیم تخت داره تکون میخوره که مث جن ...

7برادر ناتنی#پارت5و کوک هم افتاد رو جیمین که یهو ا.ت جیغ زد ...

بچه هاااا 😍😍حرف ناشناس داشتین توی لینک زیر حرفتون رو بنویسید...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴³موهای جیمین و بیشتر کشیدم و گفتم: هوییییی...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩³⁴به چهره های حیرت زده شون نگاه کردمهه فک ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط