برادر ناتنی

7برادر ناتنی
#پارت9


احساس کردیم تخت داره تکون میخوره که مث جن از رو تخت پاشدیم

که شوگا پوکر نشس رو تخت و بهمون با تاسف نگا کرد و دوباره میخپاست بخوابه که


باجیغ من سر جاش میخکوب شد
ا.ت :گمشو پاییننننننن (جیغ+داد)

شوگا از ترس از تخت افتاد پایین😐

تهیونگ :هیون...

شوگا :ا.ت خانم حالا کارت به جایی رسیده که سر من داد میزنی (داد)

ا.ت :اتو هات هنوز یادم نرفته (ارامش)

شوگا :خوب بلاخره خواهرمی بایدم داد بزنی

تهیونگ :😐 هیو....

شوگا :تهیونگ خفه شو (داد)و تو خواهر عزیز تر از جانم لطفا برین پایین منم بیام (با لطافت😂)


ا.ت که استیل گنگ گرفته با ابهت رف پایین که با سر خورد به سینه ی تخت جیهوپ


جیهوپ :سر شوگا داد کشیدی؟(عربده)

ا.ت با بغض به جیهوپ نگا کرد و بدو رفت بغل نامجون و جین و شروع کرد گریه کردن


جیهوپ میخواست ارومش کنه که یهو ....

🌈اد بورام🌈
دیدگاه ها (۱۲)

7برادر ناتنی#پارت10جیهوپ میخواست ارومش کنه که یهو شوگا قمه ب...

7برادر ناتنی#پارت 11با داد اسم کوک زو صدا زد و گف براش بیاره...

7برادر ناتنی#پارت8نامجون :یکی به خونه وارد سده میخواد دزدی ب...

7برادر ناتنی#پارت6که یه بزی همانند جیمین وارد شد جیمین :هااا...

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴³موهای جیمین و بیشتر کشیدم و گفتم: هوییییی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط