برادر ناتنی

7برادر ناتنی
#پارت5

و کوک هم افتاد رو جیمین که یهو ا.ت جیغ زد
ا.ت :درد دارممممم برید اونورر کمککککککک نامجون شی کمککککک

نامجون :کی به خواهر من چپ نگا کرده؟😱😱😱

ا.ت :این بزغاله ها😐
نامجون😐
پسرا :😐😑🔪

ا.ت :خوب ببین افتادن رو من(یاد برره افتادم😂)

نامجون :موضوع چیه ؟😂

کوک :ا.ت داشتم شیر موزم رو میخورد بعد منم افتادم دنبالش که یهو افتادیم رو هم

نامجون :(پوکر فیس😐)

شوگا :خفه شید میخام بخوابم (داد از اتاق)
ا.ت که یهو چشاش برق زد و با خوشحالی گفت

ا.ت : پاشید گمشید پاشید (با عجله)

پسرا که یهو ترسیدن پاشدن گفتن پس چی

شده که ا.ت با دو ،دوید اتاق شوگا و پرید رو تخت دونفره که

عربده شوگا رف بالا (برو گمشو جونگکوکککککک)

که یهو ا.ت زد زیر گریه و شوگا چشاش زو باز کرد و بادیدن ا.ت زود رف پیش ا.ت

و ا.ت رو کشید تو بغلش

شوگا :گریه نکن ببخشید من فک کردم جونگکوکه

ا.ت با شدت گریه کرد و داشت

عرررررررر میزد و شوگا هم سعی داش ا.ت رو اروم کنه

که یه بزی همانند ..... وارد اتاق شد

بنظرت اون بز کی بود؟😃😂

پایان پارت 5
دیدگاه ها (۴)

7برادر ناتنی#پارت6که یه بزی همانند جیمین وارد شد جیمین :هااا...

7برادر ناتنی#پارت8نامجون :یکی به خونه وارد سده میخواد دزدی ب...

بچه هاااا 😍😍حرف ناشناس داشتین توی لینک زیر حرفتون رو بنویسید...

7برادر ناتنی #پارت4داشتم از خودم خجالت میکشیدم که یهو یکی زد...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩 ⁵⁵ا/ت: خون خودم رو ریختم که قسم بخورم هیچو...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۳

فیک مافیای سیاه من part 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط