مقصد نامعلوم

مقصد نامعلوم
پارت۳۱
دیانا:مهراب وارد خونه شد با یه دختره
نیکا:سلام سرد
دیانا:این چه کاری بوده کردی
مهراب:بزارید توضیح بدم
(دیگه همه بچه های اکیپ جمع شد)
ایشون خواهر من هست تازه از آلمان برگشته
..:سلام الناز هستم خواهر مهراب
مهشاد:یعنی
مهراب:یعنی همین که شنیدی
مهشاد:ببخشید پریدم بغل مهراب
مهشاد:سلام مهشاد هستم ....
مهراب:همسر آینده مهراب
مهشاد:خودم بلد بودم بگم
الناز:خوشبختم
دیدگاه ها (۰)

مقصد نامعلوم پارت۳۲دوماه بعدارسلان:مهراب دارم دیونه میشممهرا...

مقصد نا معلومپارت ۳۲متین:خوبه حالش مهراب:داغونهمهشاد کجاسعسل...

مقصد نامعلومپارت۳۰هستی:🙂امیر:راستی مهشاد مهراب کوشمهشاد:بغضه...

مقصد نامعلومپارت۲۹صبحهستی:میگی چیکار کنم.................کار...

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط