رمان
#رمان
#سخت_ترین_کارم
#part:25
*ویو ا.ت*
هانی:ا.تتتتتتتتتتتت
هانی یهو اسممو محکم صدا کرد نفهمیدم چه مرگشه ولی به داد و بیداداش عادت کرده بودم برا همین واکنش انچنانی نشون ندادم
ا.ت:بله هانی چه مرگته جیغی میزنی گوش آدم پاره بشه؟
هانی:بابا ا.ت اومدی خونه خودت هااااا
ا.ت:اره میدونم
هانی:مگه قرار نبود درباره این خونه فقط من و تو بدونیم و کسی رو نیاریم؟
ا.ت:اگه یکم از درشتی چشمات استفاده کنی و ببینی
میتونی متوجه بشی که مخفیگاهمون جای امنی نیست و نمیتونم دوباره ریسک کنم
چون هم جون تو در خطره هم تهیونگ هم من هم چان و یوهان
غیر از این بزور این دوتا بزغاله رو گیر اوردیم بخایم بریم یک جای نا امن
نگهشون داریم ممکنه مارو پیدا کنن اونوقت بیا و درستش کن
هیچکس از اینجا خبر نداره برا همین اومدم اینجا
تهیونگ:اره حق با توئه
هانی:اونوقت این آقا تهیونگ برا چی اومده باهامون؟میشه بهم بگی ا.ت خانم؟ی دلیل منطقی برام بیار!(عه هانی رو دوستت غیرتی نشو دیگه)
ا.ت:نه بابا دیگه چه امری وجود داره ها؟هانی خانم!
هانی:ا.تتتتتتت
ا.ت:باشه بابا حالا توهم فاز گرفتی
ممکنه خونشو ردیابی کنن نمیتونم ریسک کنم برا بار هزارم
هانی:مگه خودش نمیتونه از خودش مراقبت کنه؟
تهیونگ:هوی هانی،فقط تو دوستش نیستی منم دوستشم هاااا
هانی:هه بفرما اینم از ناکجا آباد برا ما اومده میگه دوستشم،برو بابا
تهیونگ:خودت از نا کجا آباد اومدی منکه اینجا بودم حتما تو کور بودی
و بحث این دوتا دم در خونه هی بیشتر و بیشتر میشد
ا.ت:بس میکنید یا خودم بلدم چطوری ساکتتون کنم
هانی و تهیونگ باهم:ا.ت تو دخالت نکن
ا.ت:پس من دخالت نکنم ها؟باشه الان نشونتون میدم
رفتم و یک چوپ خشک از صندوق ماشین اوردم البته با کلی دردسر اخه اون دوتا بزغاله تو صندوق بودن
چوپ رو روی دیوار تکیه دادم و در ماشین رو باز کردم و گوش هانی رو کشیدم
و آوردمش بیرون
هانی:اخ اخ ا.ت نکن تو باز هم منو از گوشم گرفتی
ا.ت فدات بشم عشقمی تو گوشم رو ول کن دلت میاد این کیوت رو اذیت کنی؟
ا.ت:هانی خانم خودت بهتر میدونی اینکارا رو من نیست
تهیونگ:هههههههه(یعنی خنده)بفرما نباید منو اذیت کنی و الا بیشتر ازینا میبینی این حرکات در نیار تاثیر نداره(هانی خودشو یعنی کیوت کرده بود)
ا.ت:هه تهیونگ خان فکر کردی به حسابت نمیرسم کور خوندی
رفتم سراغ تهیونگ و از موهاش کشیدمش بیرون(برعکس نگفتم باید هانی رو از موهاش میگرفتم🤦♀️🤦♀️😂)
تهیونگ:ا.تتتت وای ا.ت خیلی درد داره نکن ا.تتتت بابا ولم کن اشتباه کردم
ا.ت:نه جانم نباید با من درمیوفتادید هانی خانم میدونن
جفت هانی ایستاد بعدش چوپ رو از کنار دیوار بردامش و رفتم سمتشون
ا.ت:خودتون رو برای یک کتک خوب آماده کنید
#بی_تی_اس
#BTS
#فیک
#FAKE
#رمان_از_بی_تی_اس
#سخت_ترین_کارم
#part:25
*ویو ا.ت*
هانی:ا.تتتتتتتتتتتت
هانی یهو اسممو محکم صدا کرد نفهمیدم چه مرگشه ولی به داد و بیداداش عادت کرده بودم برا همین واکنش انچنانی نشون ندادم
ا.ت:بله هانی چه مرگته جیغی میزنی گوش آدم پاره بشه؟
هانی:بابا ا.ت اومدی خونه خودت هااااا
ا.ت:اره میدونم
هانی:مگه قرار نبود درباره این خونه فقط من و تو بدونیم و کسی رو نیاریم؟
ا.ت:اگه یکم از درشتی چشمات استفاده کنی و ببینی
میتونی متوجه بشی که مخفیگاهمون جای امنی نیست و نمیتونم دوباره ریسک کنم
چون هم جون تو در خطره هم تهیونگ هم من هم چان و یوهان
غیر از این بزور این دوتا بزغاله رو گیر اوردیم بخایم بریم یک جای نا امن
نگهشون داریم ممکنه مارو پیدا کنن اونوقت بیا و درستش کن
هیچکس از اینجا خبر نداره برا همین اومدم اینجا
تهیونگ:اره حق با توئه
هانی:اونوقت این آقا تهیونگ برا چی اومده باهامون؟میشه بهم بگی ا.ت خانم؟ی دلیل منطقی برام بیار!(عه هانی رو دوستت غیرتی نشو دیگه)
ا.ت:نه بابا دیگه چه امری وجود داره ها؟هانی خانم!
هانی:ا.تتتتتتت
ا.ت:باشه بابا حالا توهم فاز گرفتی
ممکنه خونشو ردیابی کنن نمیتونم ریسک کنم برا بار هزارم
هانی:مگه خودش نمیتونه از خودش مراقبت کنه؟
تهیونگ:هوی هانی،فقط تو دوستش نیستی منم دوستشم هاااا
هانی:هه بفرما اینم از ناکجا آباد برا ما اومده میگه دوستشم،برو بابا
تهیونگ:خودت از نا کجا آباد اومدی منکه اینجا بودم حتما تو کور بودی
و بحث این دوتا دم در خونه هی بیشتر و بیشتر میشد
ا.ت:بس میکنید یا خودم بلدم چطوری ساکتتون کنم
هانی و تهیونگ باهم:ا.ت تو دخالت نکن
ا.ت:پس من دخالت نکنم ها؟باشه الان نشونتون میدم
رفتم و یک چوپ خشک از صندوق ماشین اوردم البته با کلی دردسر اخه اون دوتا بزغاله تو صندوق بودن
چوپ رو روی دیوار تکیه دادم و در ماشین رو باز کردم و گوش هانی رو کشیدم
و آوردمش بیرون
هانی:اخ اخ ا.ت نکن تو باز هم منو از گوشم گرفتی
ا.ت فدات بشم عشقمی تو گوشم رو ول کن دلت میاد این کیوت رو اذیت کنی؟
ا.ت:هانی خانم خودت بهتر میدونی اینکارا رو من نیست
تهیونگ:هههههههه(یعنی خنده)بفرما نباید منو اذیت کنی و الا بیشتر ازینا میبینی این حرکات در نیار تاثیر نداره(هانی خودشو یعنی کیوت کرده بود)
ا.ت:هه تهیونگ خان فکر کردی به حسابت نمیرسم کور خوندی
رفتم سراغ تهیونگ و از موهاش کشیدمش بیرون(برعکس نگفتم باید هانی رو از موهاش میگرفتم🤦♀️🤦♀️😂)
تهیونگ:ا.تتتت وای ا.ت خیلی درد داره نکن ا.تتتت بابا ولم کن اشتباه کردم
ا.ت:نه جانم نباید با من درمیوفتادید هانی خانم میدونن
جفت هانی ایستاد بعدش چوپ رو از کنار دیوار بردامش و رفتم سمتشون
ا.ت:خودتون رو برای یک کتک خوب آماده کنید
#بی_تی_اس
#BTS
#فیک
#FAKE
#رمان_از_بی_تی_اس
۳.۶k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.