بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...


به خواستگاری که آمد،گفت:
22سالمه و چیزی هم ندارم؛خودم و خدا...

دخترتون رو به من میدین؟؟؟

دانشجوی افسری سپاه بود.برای من و همسرم همین کافی بوووود...

به نقل از مادرخانم شهید روح الله قربانی...

_____________________________________

هر وقت میخواست نماز بخونه میرفت تو اتاقش یه مهر خالی کربلا میذاشت جلوش، فرش جلوی درب و جمع میکرد. درب و می بست چراغ و خاموش میکرد...


به نقل از همسر شهید رو ح الله قربانی...


شهادت جامونده هاصلوات...
دیدگاه ها (۴)

بسم رب الشهداء...همسر شهید:پدرشوهرم وصیت‌نامه‌اش را برده بود...

بسم رب الشهداء...فرزند شهید:صبح ساعت چهار برای انجام عملیات...

بسم رب الشهداء...اردیبهشت ماه ساعت ٤ بعداز ظهر بود بهم زنگ و...

بسم رب الشهداء...مرداد ماه بود سال 80 یا 81 دقیقا یادم نیست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط