فیک جونگکوک: تاته مائه
فیکجونگکوک: تاتهمائه
part²⁸
با شنیدن صداش بدنش لرزید
با هر کلمهای که از دهنش خارج میشد به عقب میرفت
در دهنش گرفت تا صدای از دهنش خارج نشه
کل چراغ های خانه از قبل خاموش بود
فکری به سرش زد تا از دستش فرار کنه
این خانه زیرزمین داشت که درش به بیرون خانه باز میشد
تصمیم گرفت از اونجا فرار کنه
سریع و بدون صدا از پلهها بالا رفت
لباس خونگیش با لباس بیرونی راحت عوض کرد
[( اسلاید۲؛ لباس ا.ت )]
موهاش از پشت سر بست
کل کارت های بانکیش و همراه با سویچ ماشین برداشت
خواست از پلهها پایین بره که دیدش
وارد خونه شده بود
ولی هنوز پیداش نکرده بود
ترس بیشتری بهش منتقل شد
نفش عمیقی کشید تا ترس به قدری از بدنش خارج بشه
داشت توی خونه قدم میزد و دنبالش میگشت
" ا.ت ... عشقم ... کجا قائم شدی عزیزم؟! "jk
دقیقا جلوی در زیرزمین وایساده بود
" فکر کنم اینجایی "jk
خواست در زیرزمین باز کنه که قفل بود
نیشخندی زد
" مثل اینکه خانم کوچولو اینجاس "jk
با پاش یه در کوبید
چند بار این کار کرد تا در شکست
وارد زیرزمین شد و از پلهها پایین رفت
دختر از این فرصت استفاده کرد
از پلهها پایین رفت
در ورودی باز کرد و از خونه خارج شد
سمت ماشین رفت
ولی جئون از در زیرزمین که به بیرون باز میشد خارج شد و دختر دید
" اوح ... بلاخره پیدات شد "jk
تا چشمش بهش افتاد پا به فرار گذاشت
سمت ماشین رفت ولی از دستش سویچ افتاد
جئون داشت بهش نزدیک نزدیکتر میشد
بیخال ماشین شد
توی خیابون با سرعت میدوید
نمیدونست کجا بره و چیکار کنه
دیر وقت بود
هیچ کسی بیرون نبود
توی اون خلوت فقط دختر بود جئون
دنبالش افتاده بود تا بگیرتش
ولی دختر سرعتش بیشتر از قبل میکرد
هر دو سرعت زیادی داشتن و بهم دیگه نمیرسیدن
توی خیابون جیغ میزد تا مَردم از خونه هاشون بیرون بیاند
با صدای بلند کمک میخواست و جیغ میزد
کل محله پُر شده بود از صدای ا.ت
چراغ های خونه های یکی پس از دیگری روشن میشدن
چند نفری از خونه بیرون آمدن
تا وضعیت دختر دیدن به سمتش رفتن
دختر پیشون رفت و پشتشون قائم شد
" تروخدا کمکم کنید ... "a.t
+ هی مَردک از جون این دختر چی میخوای؟
" آقایون بهشون پیشنهاد میکنم که بهم بدینش بگرنه اتفاقات خوبی نیوفته "jk
/ برو رد کارت تا نیومدیم خُردت کنیم
" برای بار دوم میگم ... بهم پسش بدید "jk
_ مثل اینکه حرف آدم حالیت نیست نه؟
" برای بار سوم ... بهم .. پسش بدید "jk
+ برو پیکارت
" اغلب سه بار یه چیزیو تکرار نمیکنم ... بعد سه بار شانسی هم نمیدم "jk
حرفشو زد و اسلهشو بیرون آورد
با بیرون اوردن اسلهش افرادش از جنگل بیرون آمدن
از قبل نقشه اینو کشیده بود
همه چیز از قبل آماده بود
با بیرون ریختن افراد مسلح ترس وارد وجود همه شد و جیغ زنان همه جا رو برداشت
part²⁸
با شنیدن صداش بدنش لرزید
با هر کلمهای که از دهنش خارج میشد به عقب میرفت
در دهنش گرفت تا صدای از دهنش خارج نشه
کل چراغ های خانه از قبل خاموش بود
فکری به سرش زد تا از دستش فرار کنه
این خانه زیرزمین داشت که درش به بیرون خانه باز میشد
تصمیم گرفت از اونجا فرار کنه
سریع و بدون صدا از پلهها بالا رفت
لباس خونگیش با لباس بیرونی راحت عوض کرد
[( اسلاید۲؛ لباس ا.ت )]
موهاش از پشت سر بست
کل کارت های بانکیش و همراه با سویچ ماشین برداشت
خواست از پلهها پایین بره که دیدش
وارد خونه شده بود
ولی هنوز پیداش نکرده بود
ترس بیشتری بهش منتقل شد
نفش عمیقی کشید تا ترس به قدری از بدنش خارج بشه
داشت توی خونه قدم میزد و دنبالش میگشت
" ا.ت ... عشقم ... کجا قائم شدی عزیزم؟! "jk
دقیقا جلوی در زیرزمین وایساده بود
" فکر کنم اینجایی "jk
خواست در زیرزمین باز کنه که قفل بود
نیشخندی زد
" مثل اینکه خانم کوچولو اینجاس "jk
با پاش یه در کوبید
چند بار این کار کرد تا در شکست
وارد زیرزمین شد و از پلهها پایین رفت
دختر از این فرصت استفاده کرد
از پلهها پایین رفت
در ورودی باز کرد و از خونه خارج شد
سمت ماشین رفت
ولی جئون از در زیرزمین که به بیرون باز میشد خارج شد و دختر دید
" اوح ... بلاخره پیدات شد "jk
تا چشمش بهش افتاد پا به فرار گذاشت
سمت ماشین رفت ولی از دستش سویچ افتاد
جئون داشت بهش نزدیک نزدیکتر میشد
بیخال ماشین شد
توی خیابون با سرعت میدوید
نمیدونست کجا بره و چیکار کنه
دیر وقت بود
هیچ کسی بیرون نبود
توی اون خلوت فقط دختر بود جئون
دنبالش افتاده بود تا بگیرتش
ولی دختر سرعتش بیشتر از قبل میکرد
هر دو سرعت زیادی داشتن و بهم دیگه نمیرسیدن
توی خیابون جیغ میزد تا مَردم از خونه هاشون بیرون بیاند
با صدای بلند کمک میخواست و جیغ میزد
کل محله پُر شده بود از صدای ا.ت
چراغ های خونه های یکی پس از دیگری روشن میشدن
چند نفری از خونه بیرون آمدن
تا وضعیت دختر دیدن به سمتش رفتن
دختر پیشون رفت و پشتشون قائم شد
" تروخدا کمکم کنید ... "a.t
+ هی مَردک از جون این دختر چی میخوای؟
" آقایون بهشون پیشنهاد میکنم که بهم بدینش بگرنه اتفاقات خوبی نیوفته "jk
/ برو رد کارت تا نیومدیم خُردت کنیم
" برای بار دوم میگم ... بهم پسش بدید "jk
_ مثل اینکه حرف آدم حالیت نیست نه؟
" برای بار سوم ... بهم .. پسش بدید "jk
+ برو پیکارت
" اغلب سه بار یه چیزیو تکرار نمیکنم ... بعد سه بار شانسی هم نمیدم "jk
حرفشو زد و اسلهشو بیرون آورد
با بیرون اوردن اسلهش افرادش از جنگل بیرون آمدن
از قبل نقشه اینو کشیده بود
همه چیز از قبل آماده بود
با بیرون ریختن افراد مسلح ترس وارد وجود همه شد و جیغ زنان همه جا رو برداشت
۱۱.۹k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.