فیک جونگکوک:تاته مائه
فیکجونگکوک:تاتهمائه
part²⁹
دختر وحشتناک ترسیده بود
علاوه بر خودش مَردم هم گیر افتاده بودن
" ا.ت ... نمیخوای که این مَردم بیگناه بخاطر تو صدمه ببینن میخوای؟! "jk
درسته!
اینو نمیخواست
حاظر بود بمیره ولی بخاطرش بلای سر کسی نیاد
باید انتخاب میکرد
زندگی با اون روانی یا جون مَردم؟
معلومه
زندگی با اون روانی!
چنین آدمی نبود
مثل اون سنگدل و بیرحم نبود
جون مَردم بیشتر از جون خودش براش اهمیت داشت
آب دهنشو قورت داد و عرق سرد روی پیشونیش پاک کرد
از پشت مَردم بیرون آمد ولی جلو رفت
نزدیک جیون شد و کنارش ایستاد
" خیلی عاقلی "jk
با پایین آمدم اسلحهای دستش
افرادش اسلحههاشون پایین آوردن
دست دختر گرفت و دست هم دیگه قفل کردن
بدون اینکه دختر به زور دنبال خودش بکشونه آروم و با ملایمت این سمت ماشین رفت
افراد در ماشین باز کردن و سوار شدن
روی صندلی قبل نشستن و با دستور جئون حرکت کردن
کل مسیر دستاش داخل دستان پسر بود
به جایی نامعلوم خیره شده بود
اشک در چشمانش حلقه بسته بود
بغض داشت گلوشو پاره میکرد ولی اجازه نمیداد قطره اشکی از چشماش پایین بیاد
دست محکم روی چشماش فشار داد که دست جئون روی دستش آمد و دستش برداشت
" با چشمای قشنگت این کارو نکن "jk
بوسهای روی گونهاَش کاشت
به صندلی تکیه داد
همون طوری که دستان هم بهم دیگه قفل کرده دست بالا آورد و بوسهای به دست دختر زد
" دلم برات خیلی تنگ شده بود "jk
بدون هیچ حرفی فقط به بیرون نگاه میکرد
جئون آدم عجیبیه
چند دقیقه پیش مثل روانی ها دنبالش بود و تهدیدش میکرد ولی الان خیلی ملایم و دوستداشتنی رفتار میکنه
اینقدر بیخیال به صندلی ماشین تیکه داده بود که انگار نه انگار باعث ترس تعدا زیادی شده بود
میتونست به راحتی همه چیو نادیده بگیره و فراموش کنه
ولی دختر درست برعکس جئون بود
جئون و دختر درست متضاد هم بود
جئون مَردی خشن و بیرحم
ا.ت زنی ظریف و دلرحم
مثل رنگ سیاه و سفید متضاد بودن
ولی عاشق هم
به قدری عاشق بودن که حاظر بودن برای این عشق همه جا رو به آتش بکشن
ولی دختر نمیخواست پیش یه روانی باشه که بخاطرش به همه آسیب میزنه
نمیدونست انتخاب کنه
روح و جسمش متعلق به جئونه
اون مال جئون جونگکوکه ... چه بخواد چه نخواد
دلم نیومد یکی بزارم برای همین یه پارت دیگه گذاشتم 😅💔
تا وقتی که امتحانات خرداد تموم بشه میرم تا اون موقع هم
لایکا به : ۵۰ تا برسه
موفق باشید 💓😗
part²⁹
دختر وحشتناک ترسیده بود
علاوه بر خودش مَردم هم گیر افتاده بودن
" ا.ت ... نمیخوای که این مَردم بیگناه بخاطر تو صدمه ببینن میخوای؟! "jk
درسته!
اینو نمیخواست
حاظر بود بمیره ولی بخاطرش بلای سر کسی نیاد
باید انتخاب میکرد
زندگی با اون روانی یا جون مَردم؟
معلومه
زندگی با اون روانی!
چنین آدمی نبود
مثل اون سنگدل و بیرحم نبود
جون مَردم بیشتر از جون خودش براش اهمیت داشت
آب دهنشو قورت داد و عرق سرد روی پیشونیش پاک کرد
از پشت مَردم بیرون آمد ولی جلو رفت
نزدیک جیون شد و کنارش ایستاد
" خیلی عاقلی "jk
با پایین آمدم اسلحهای دستش
افرادش اسلحههاشون پایین آوردن
دست دختر گرفت و دست هم دیگه قفل کردن
بدون اینکه دختر به زور دنبال خودش بکشونه آروم و با ملایمت این سمت ماشین رفت
افراد در ماشین باز کردن و سوار شدن
روی صندلی قبل نشستن و با دستور جئون حرکت کردن
کل مسیر دستاش داخل دستان پسر بود
به جایی نامعلوم خیره شده بود
اشک در چشمانش حلقه بسته بود
بغض داشت گلوشو پاره میکرد ولی اجازه نمیداد قطره اشکی از چشماش پایین بیاد
دست محکم روی چشماش فشار داد که دست جئون روی دستش آمد و دستش برداشت
" با چشمای قشنگت این کارو نکن "jk
بوسهای روی گونهاَش کاشت
به صندلی تکیه داد
همون طوری که دستان هم بهم دیگه قفل کرده دست بالا آورد و بوسهای به دست دختر زد
" دلم برات خیلی تنگ شده بود "jk
بدون هیچ حرفی فقط به بیرون نگاه میکرد
جئون آدم عجیبیه
چند دقیقه پیش مثل روانی ها دنبالش بود و تهدیدش میکرد ولی الان خیلی ملایم و دوستداشتنی رفتار میکنه
اینقدر بیخیال به صندلی ماشین تیکه داده بود که انگار نه انگار باعث ترس تعدا زیادی شده بود
میتونست به راحتی همه چیو نادیده بگیره و فراموش کنه
ولی دختر درست برعکس جئون بود
جئون و دختر درست متضاد هم بود
جئون مَردی خشن و بیرحم
ا.ت زنی ظریف و دلرحم
مثل رنگ سیاه و سفید متضاد بودن
ولی عاشق هم
به قدری عاشق بودن که حاظر بودن برای این عشق همه جا رو به آتش بکشن
ولی دختر نمیخواست پیش یه روانی باشه که بخاطرش به همه آسیب میزنه
نمیدونست انتخاب کنه
روح و جسمش متعلق به جئونه
اون مال جئون جونگکوکه ... چه بخواد چه نخواد
دلم نیومد یکی بزارم برای همین یه پارت دیگه گذاشتم 😅💔
تا وقتی که امتحانات خرداد تموم بشه میرم تا اون موقع هم
لایکا به : ۵۰ تا برسه
موفق باشید 💓😗
۱۱.۳k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.