فریدون مشیری

فریدون مشیری؛

دلم غمگین تر از هر شب، دو چشمم باز بی خواب است..

ببار ای آسمان امشب، که قلبم باز بی تاب است..
نه روز آرامشی در دل، نه شب در چشم من خواب است..

برایت شعر می گویم، که امشب شام مهتاب است..

من امشب با تو می گویم، همه ناگفته هایم را..
دمی با تو به سر بردن، خودش آرامشی ناب است...!!!
دیدگاه ها (۷)

ریشه دار باش …ریـــشه ی تو ، فـــــهم توست ،یک سنگ به اندازه...

دیدنت در همه‌ی راه معما شده استتو کجا؟ نیزه کجا؟ وای! چه با ...

گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم.... گاهی آرامش د...

من تکه ای از پازل خداوندم ...بی هدف آفریده نشده ام که بی هدف...

عاشقانه های شبنم

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

خبر داری چرا وقتی دل بی‌تاب میگیردسراغ از خاطراتی دور اما نا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط