تنفرتاعشق
#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_37
کوک:چرا ک ن بیب!
براید بغلش کردمو ب سمت ماشین رفتم و ات رو ت ماشین گزاشتم و خدمم پشت فرمدن نشستم ب سمت عمارت حرکت کردم
ک چشمم ب لباسش افتاد، لباسش بالا رفته بود و رون سعیدش کاملا مشخص بود ک باعث میشد تحریک شم!
پس ب سرعت ب سمت عمارت حرکت کردم
وقتی رسیدیم ات رو بغل کردم اونم پاهاشو دورم حلقه کرد بردمش ت اتاقم و همونطور ک باهاش دور کمرم بود گزاشتمش رو تخت
و میشه گف ب نوعی روش خیمه زدم
.....
ات:باخوردن نو ب صورتم بیدار شدم ولی حال باز کردن چشام رو نداشتم
برگشتم اون طرف ک درد بدی ت بدم پیچید
چشامو وا کردم دیدم کوک با بالاتنه لخت رو تخت منه
محکم زدم رو سینش ک بلند شد
با قیافه خابالو گف
کوک:چته اول صبحی
ات:ت اتاق من چیکار میکنی؟؟؟
کوک: اتاق ت؟
ک نگاهش رفت رو سین*ه لختم
منم بیتفاوت ب س*ینم نگاه کردم ک دیدم لختم
بعد با تعجب ب اون نگاه کردم ک دیدم اونم لخته
ات:نکنه..
ک با پوزخند شیطانیش فهمیدم چ گوهی خردهه
ات: ت ب من ت*جاوز کردییی؟
کوک: ن خودت ازم خواهش کردی ک بکنمت
ات:پدصگ من مست بودممم ماد ج.
میخاستم بگیرم بزنمش ک درد بدی ت بدنم پیچید
محکم زدم ت سرمو چشامو بهم فشار دادم
ساعت رو نگاه کردم ک 7:40 دقیقه صبح رو نشون میداد
میدونستم الان همه خابن پس پتو رو از روش کشیدم و دورم پیچوندمش
و ب سمت اتاقم رفتم
پتو رو انداختم و ب سمت حموم رفتم
ت وان دراز کشیدم و ب
گندی ک زده بودم فکر میکردم
چجوری باید جمعش میکردم؟
نکنه چون حرفی بش نزدم فک کنه خشحال شدم؟
اصن چرا من مست کردم؟
الان باید چیکار میکردم؟
نکنه همه فهمیدن
اوففف من غلط بکنم دیه مست کنمم
دارم برات جئون صب کن
بیخیال شدم خدمو شستمو رفتم بیرون
لباسمو پوشیدمو رفتم پاایین مگس پر نمیزد
میدونستم کسی الان پایین نی
رفتم ب سمت اشپز خونه در یخچال رو باز کردم که کلی شیرموز دیدم
یکی برداشتم و بقیه رو همه انداختم دور میدونستم برا اون گوریله و از عمد این کارو کردم
ی کیک هم برداشتمو خوردم بعد رفتم بالا
منه خابالو ک دائم خابم میومد الان خابم نمیاد
سرمو باید کجا بکوبم؟
خداروشکر فردا دارم میرم از دست این خلاص شم
ساعت 10 صب بود
داشتم با گوشیم ور میرفتم ک سئون اومد داخل
موهاش بهم ریخته و چهرش خابالو بود
تا دید من بیدارم انگار برق س فاز بهش وصل کردن اومد پیشمو گفت....
#اد_جئون
#پارت_37
کوک:چرا ک ن بیب!
براید بغلش کردمو ب سمت ماشین رفتم و ات رو ت ماشین گزاشتم و خدمم پشت فرمدن نشستم ب سمت عمارت حرکت کردم
ک چشمم ب لباسش افتاد، لباسش بالا رفته بود و رون سعیدش کاملا مشخص بود ک باعث میشد تحریک شم!
پس ب سرعت ب سمت عمارت حرکت کردم
وقتی رسیدیم ات رو بغل کردم اونم پاهاشو دورم حلقه کرد بردمش ت اتاقم و همونطور ک باهاش دور کمرم بود گزاشتمش رو تخت
و میشه گف ب نوعی روش خیمه زدم
.....
ات:باخوردن نو ب صورتم بیدار شدم ولی حال باز کردن چشام رو نداشتم
برگشتم اون طرف ک درد بدی ت بدم پیچید
چشامو وا کردم دیدم کوک با بالاتنه لخت رو تخت منه
محکم زدم رو سینش ک بلند شد
با قیافه خابالو گف
کوک:چته اول صبحی
ات:ت اتاق من چیکار میکنی؟؟؟
کوک: اتاق ت؟
ک نگاهش رفت رو سین*ه لختم
منم بیتفاوت ب س*ینم نگاه کردم ک دیدم لختم
بعد با تعجب ب اون نگاه کردم ک دیدم اونم لخته
ات:نکنه..
ک با پوزخند شیطانیش فهمیدم چ گوهی خردهه
ات: ت ب من ت*جاوز کردییی؟
کوک: ن خودت ازم خواهش کردی ک بکنمت
ات:پدصگ من مست بودممم ماد ج.
میخاستم بگیرم بزنمش ک درد بدی ت بدنم پیچید
محکم زدم ت سرمو چشامو بهم فشار دادم
ساعت رو نگاه کردم ک 7:40 دقیقه صبح رو نشون میداد
میدونستم الان همه خابن پس پتو رو از روش کشیدم و دورم پیچوندمش
و ب سمت اتاقم رفتم
پتو رو انداختم و ب سمت حموم رفتم
ت وان دراز کشیدم و ب
گندی ک زده بودم فکر میکردم
چجوری باید جمعش میکردم؟
نکنه چون حرفی بش نزدم فک کنه خشحال شدم؟
اصن چرا من مست کردم؟
الان باید چیکار میکردم؟
نکنه همه فهمیدن
اوففف من غلط بکنم دیه مست کنمم
دارم برات جئون صب کن
بیخیال شدم خدمو شستمو رفتم بیرون
لباسمو پوشیدمو رفتم پاایین مگس پر نمیزد
میدونستم کسی الان پایین نی
رفتم ب سمت اشپز خونه در یخچال رو باز کردم که کلی شیرموز دیدم
یکی برداشتم و بقیه رو همه انداختم دور میدونستم برا اون گوریله و از عمد این کارو کردم
ی کیک هم برداشتمو خوردم بعد رفتم بالا
منه خابالو ک دائم خابم میومد الان خابم نمیاد
سرمو باید کجا بکوبم؟
خداروشکر فردا دارم میرم از دست این خلاص شم
ساعت 10 صب بود
داشتم با گوشیم ور میرفتم ک سئون اومد داخل
موهاش بهم ریخته و چهرش خابالو بود
تا دید من بیدارم انگار برق س فاز بهش وصل کردن اومد پیشمو گفت....
- ۱۰.۲k
- ۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط