عشق جذاب

پارت ۴۲

ویو النا

امروز روز عروسی کوک عروسیمون ت یه تالار خیلی شیک برگزار کرده الان میکاپ آرتیست ها برای میکاپ میان
من و کوک لباس هارو از قبل سفارش دادیم میکاپ آرتیست ها اومدن چون موهام بلند بودی ه مدل موی باز انتخاب کردم
.
.
.
.
میکاپر:وای چقد خوشگل شدی
النا :ممنون
میکاپر۲:آقای جئون اومدن
النا :(لبخند و ذوق)
میکاپر:ببین عروس چه ذوقی کرده بدو برو پیش داماد
النا : باشه (خجالتی )

رفتم بیرون کوک با یه کت و شلوار سیاه که خودم براش انتخاب کرده بودم رو پوشیده بود چقدر خوشتیپ شده بود البته همیشه خ شتیپ بود نگاهشو به من داد رفتم جلو

النا : سلام
کوک: (محو النا شده)
النا:هعیی دستشو تکون میده
کوک:خیلی خوشگل شدی
النا :توام خوشتیپ شدی

باهم سوار ماشین شدیم به سمت تالار رفتیم وقتی رسیدیم کوک درو برام باز کرد دسته گلم رز سرخ بود من عاشق رز سرخم دستمو تو دستش حلقه کردم و وارد تالار شدیم همه بهمون نگاه میکردن رفتیم و روی جایگاه ایستادیم تا کشیش پیمان زن و شوهر رو بخونه

کشیش : خب شما اماده اید ؟
کوک و النا :بله (دست همو گرفتن )

( خب دوستان من نمیدونم کشیش چی بلغور میکنه خودتون تصور کنید دیگه )
.
.

کشیش :شمارو زن و شوهر اعلام می‌کنم میتونید همو ببوسید

کوک اومد نزدیکتر و لبم رو بوسید
بعد همه بهمون تبریک گفتن و منو کوک هم باهم تانگو رقصیدیم خیلی خسته شده بودم وقتی همه رفتن ماهم دیگه به سمت عمارت جدیدمون
حرکت کردیم تو کل راه کوک دستش روی پام بود چون لباس عرو س پوشیده بودم نمیتونست دستش رو روی رونم بزاره و این عصبانیش کرده بود به عمارت رسیدیم همین که از ماشین پیاده شدم زود منو براید بعلم کرد و به اتاق مشترکمون برد و درو قفل کرد

بقیش اسماته تو کامنتا
دیدگاه ها (۱)

عشق جذاب

صحنه کیس النا و کوک پارت آخر

عشق جذاب

Diamond or love

پارت ۱۰۱

جیمین فیک زندگی پارت ۴۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط