من دوستت دارم دیونه پارت نگاهی به سردرتیمارستان ا
🌹 🌹 من دوستت دارم دیونه #پارت ۴ #نگاهی به سردرتیمارستان انداختم وداخل شدم.نگهبان نگاهی به من انداخت سلام کردم وسمت ساختمان راه افتادم...به یکی از پرستارا که بایه بیماردر جدال بود نزدیک شدم..
-سلام..
پرستاره سمت من چرخیدوبراچنددقیقه مات نگاهم کردولی سریع خودشو جمع وجورکرد وجواب سلاممو داد..
-ببخشید اتاق مدیریت کجاست؟؟
-طبقه ای بالا...سرمو تکون دادم واز راه پله بالا رفتم..نگاهی به دراتاقاانداختم...بالاخره پیداش کردم...
دراتاق روزدم..
بابفرمایید گفتن یه خانم درروبازکردم وداخل شدم..
-سلام
خانومه از بالای عینکای ته استکانیش نگاهی به من انداخت وجواب سلاممو داد..
-سلام پسرم بشین..
نویسنده:s
-سلام..
پرستاره سمت من چرخیدوبراچنددقیقه مات نگاهم کردولی سریع خودشو جمع وجورکرد وجواب سلاممو داد..
-ببخشید اتاق مدیریت کجاست؟؟
-طبقه ای بالا...سرمو تکون دادم واز راه پله بالا رفتم..نگاهی به دراتاقاانداختم...بالاخره پیداش کردم...
دراتاق روزدم..
بابفرمایید گفتن یه خانم درروبازکردم وداخل شدم..
-سلام
خانومه از بالای عینکای ته استکانیش نگاهی به من انداخت وجواب سلاممو داد..
-سلام پسرم بشین..
نویسنده:s
- ۱.۱k
- ۱۶ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط