گرسنگی ایرانیها و لت و پار کردن یکدیگر بخاطر چند دانه لو

❌گرسنگی ایرانیها و لت و پار کردن یکدیگر بخاطر چند دانه لوبیای پس مانده از غذای آمریکایی ها


وقتی با کامیون هامون وارد شهر #قصر_شیرین شدیم نزدیکای ظهر بود ، برای ناهار من روی کامیون نشستم و کنسرو لوبیا مو باز کردم ، با قاشق روی کنسرو رو که یکم سفت شده بود برداشتم و ریختم کف جاده ی خاکی که قرار بود ازش رد بشیم! اصلا نفهمیدم چی شد .
یهو دیدم کلی آدم دارن همدیگه رو میزنن که برسن به دونه های لوبیایی که دور انداخته بودم !!!
هر کس می تونست چنگ می نداخت و خاک کف جاده رو مشت و مشت می کرد توی دهنش تا شاید یه دونه از اون لوبیا ها رو بتونه بخوره!
همه شون دور ماشین های ما ایستاده بودند و منتظر بودن ظرف های خالی کنسرو مون بندازیم سمت شون واسه این قوطی های خالی همدیگه را لت و پار می کردن ، هرکی که دستش به این قوطی ها می رسید انگشت و زبونش رو می کرد تو اون ، بدون اینکه براش اهمیتی داشته باشه لبه ی این قوطی ها زبان و دهانش رو پاره کنه!

این بخشی از خاطرات #کنسول_آمریکا بود موقع ورود به ایران تو سال ۱۹۱۸ (۱۰۵ سال پیش)

وقتی داشتم این مطلب رو مطالعه می کردم بی اختیار اشک از چشمانش جاری شد ، برای شهیدی که کارگری می کرد و توسط کسی که درآمد نوجومی داشت کشته شد.
دیدگاه ها (۰)

بزرگ مردی که درک کردن تفکراتش برای بزرگ شدن ایران برای ترقی ...

طی تفحص در منطقه چیلات پیکر دو شهید پیدا شدیکی از آنها دیگری...

آقا 600 هزار دلار پول بی زبون بیت المال رو بین 11 تا شرکت گل...

black flower(p,208)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط