عشق مشکی
عشق مشکی
p43
از زبان ا.ت:
بلاخره بعد کلی حرف زدن سرمون گرم شد و رسیدیم امریکا
از هواپیما پیاده شدیم تهیونگ محکم دستمو گرفته از این حس احساس قدرت میکردم
پشت دستمو بوسید چمدون هارو گذاشت تو صندوق عقب ماشین و سوار ماشین شدیم
سکوت بدی توی ماشین بود
-ته حوصلم خیلی سر رفته
+تهیونگ:الان میریم بهترین هتل عزیزم
سری تکون دادم
چند دقیقه بعد ..........
-پوف کی میرسیم ته؟
+تهیونگ:ده دقیقه دیگه
پوفی کشیدم و به ساعتم نگاه کردم
چند مین بعد رسیدیم به یک هتل خیلی
خوشگل فکم افتاده بود آنقدر خوشگل بود از ماشین پیاده شدیم
تهیونگ چمدون هارو درآورد
+تهیونگ:بریم بیبیم؟
سری تکون دادم رفتیم تو هتل چه استخر خوشگلی داشت خیلی وسوسه شده بودم توش شنا کنم ولی میترسیدم به تهیونگ بگم نزاره
تهیونگ سلامی به هتلدار داد هتل دار هم سلامی گرم به تهیونگ داد کلید اتاقمو گرفتیم و رفتیم داخل اتاق
-ته چرا پولشو ندادی!؟
+تهیونگ:ا.ت قبلا رزو کرده بودم و پولشو داده بودم عزیزم
سری تکون دادم روی تخت نشستیم
تهیونگ لبامو عمیق بوسید و دستشو گذاشت رو کمرم منم کمی همراهیش کردم
+تهیونگ:بیب چرا درست همراهی نمیکنی!؟
-امممم نمیتونم ببخشمت ته اینو از من نخواه لطفا
تهیونگ سریع تکون داد و از روی تخت بلند شد و به سمت در حرکت کرد
-امم کجا؟!
+تهیونگ:چند جا کار دارم بیب زود میام
-ته کمی پول بهم میدی
تهیونگ سری تکون داد و کارتشو بهم داد رمزشم گفت
-خودت چی؟
+تهیونگ:نگران من نباش من چندتا کارت دارم
لبخندی زدم و ازش خداحافظی کردم
تهیونگم رفت از اتاق بیرون
حمله کردم سمت چمدون
لایک 60
کامنت80
p43
از زبان ا.ت:
بلاخره بعد کلی حرف زدن سرمون گرم شد و رسیدیم امریکا
از هواپیما پیاده شدیم تهیونگ محکم دستمو گرفته از این حس احساس قدرت میکردم
پشت دستمو بوسید چمدون هارو گذاشت تو صندوق عقب ماشین و سوار ماشین شدیم
سکوت بدی توی ماشین بود
-ته حوصلم خیلی سر رفته
+تهیونگ:الان میریم بهترین هتل عزیزم
سری تکون دادم
چند دقیقه بعد ..........
-پوف کی میرسیم ته؟
+تهیونگ:ده دقیقه دیگه
پوفی کشیدم و به ساعتم نگاه کردم
چند مین بعد رسیدیم به یک هتل خیلی
خوشگل فکم افتاده بود آنقدر خوشگل بود از ماشین پیاده شدیم
تهیونگ چمدون هارو درآورد
+تهیونگ:بریم بیبیم؟
سری تکون دادم رفتیم تو هتل چه استخر خوشگلی داشت خیلی وسوسه شده بودم توش شنا کنم ولی میترسیدم به تهیونگ بگم نزاره
تهیونگ سلامی به هتلدار داد هتل دار هم سلامی گرم به تهیونگ داد کلید اتاقمو گرفتیم و رفتیم داخل اتاق
-ته چرا پولشو ندادی!؟
+تهیونگ:ا.ت قبلا رزو کرده بودم و پولشو داده بودم عزیزم
سری تکون دادم روی تخت نشستیم
تهیونگ لبامو عمیق بوسید و دستشو گذاشت رو کمرم منم کمی همراهیش کردم
+تهیونگ:بیب چرا درست همراهی نمیکنی!؟
-امممم نمیتونم ببخشمت ته اینو از من نخواه لطفا
تهیونگ سریع تکون داد و از روی تخت بلند شد و به سمت در حرکت کرد
-امم کجا؟!
+تهیونگ:چند جا کار دارم بیب زود میام
-ته کمی پول بهم میدی
تهیونگ سری تکون داد و کارتشو بهم داد رمزشم گفت
-خودت چی؟
+تهیونگ:نگران من نباش من چندتا کارت دارم
لبخندی زدم و ازش خداحافظی کردم
تهیونگم رفت از اتاق بیرون
حمله کردم سمت چمدون
لایک 60
کامنت80
۱۹.۲k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.