عشق مشکی
عشق مشکی
p41
منم حرصم گرفت تو لیوانو پره آب کردم ریختم رو کلش
اونم دنبالم دویید منم فرار کردم رفتم پشت مبل
-ته برو اونور
+تهیونگ:رو من آب میریزی ا.ت خانم!؟
-مثل خودت
تهیونگ دوباره دویید منم فرار کردم که از پشت منو گرفت با کله خوردم زمین تهیونگم دستشو گذاشت رو دلش و بهم خندید
با حرص نگاش کردم
بلند شدم رفتم تو اتاق و شروع کردم به حاضر شدن
تیپ مشکی آبی زدم و جلوی آیینه خودمو نگاه کردم و بوسی برای خودم فرستادم موهامو شونه کردم و رژ لب قرمزی به لبام زدم و ریملی کشیدم کمی هم کرم زدم خط چشمم کشیدم ولی قرینه نشد ولش
تهیونگ اومد داخل اتاق به استایلش دقت کردم کت شلوار مشکی پوشیده بود
وقتی به من دقت کرد اخمی روی صورتش اومد
+تهیونگ:این چه وضعیه چرا لباست آنقدر بازه چرا انقدر مالیدی!؟
-تهیونگ گیر نده لطفا
+تهیونگ:بهت اجازه نمیدم اینجوری بیای
یهویی یه فکری به سرم زد دوستم همیشه میگفت تو این مورد باید مردارو رام کرد
لبخندی زدم و رفتم جلو رسیدم به تهیونگ دستامو انداختم پشت گردنش
-ددی پیش خودتم کسی نمیتونه چپ نگام کنه هوم!؟
تهیونگ پوزخندی زد و کمرمو گرفت لبامو کوتاه بوسید و دستشو رو رژ لبم کشید
+تهیونگ:حالا بهتر شد پیش خودمی خیالم راحته بریم عشقم
سری تکون دادم و تهیونگ دستمو گرفت
چمدون هارو ورداشتیم از خونه اومدیم بیرون درو قفل کردیم
تهیونگ چمدون هارو گذاشت صندوق عقب و سوار ماشین شدیم
تهیونگ ماشینو روشن کرد
-تهیونگ موزیک بزار دلم پوسید
تهیونگ هومی گفت و آهنگ ملایمی گذاشت
منم دستمو به شیشه ماشین تکیه دادم
-ته چجوری میخوای خونتو از ا.د پس بگیری دیگه به نامش کردی تموم شده ها!؟
-کاریت نباشه تو فقط تلافی سیلی هاش و فحش هایی که بهت دادو سرش دربیار
با پوزخند سری تکون دادم
-میدونی برای کتک زدن اون دختر دهاتی لحظه شماری میکنم
تهیونگ چیزی نگفت منم فقط به آهنگ گوش دادم
بعد چند مین به هواپیما شخصی تهیونگ رسیدیم از ماشین پیاده شدیم
تهیونگ چمدون هارو گذاشت تو هواپیما و اومد دستمو گرفت و باهم سوار هواپیما شدیم و نشستیم باهم روی صندلی
یاد سفر قبلی افتادم که ا.د چقدر منو تحقیر کرد و ا.د و تهیونگ پیش هم نشسته بودن
اشکی توی چشمام جمع شد نمیتونستم اون لحظات بدو فراموش کنم
حمایتتتتت
لایک 50
کامنت 50
p41
منم حرصم گرفت تو لیوانو پره آب کردم ریختم رو کلش
اونم دنبالم دویید منم فرار کردم رفتم پشت مبل
-ته برو اونور
+تهیونگ:رو من آب میریزی ا.ت خانم!؟
-مثل خودت
تهیونگ دوباره دویید منم فرار کردم که از پشت منو گرفت با کله خوردم زمین تهیونگم دستشو گذاشت رو دلش و بهم خندید
با حرص نگاش کردم
بلند شدم رفتم تو اتاق و شروع کردم به حاضر شدن
تیپ مشکی آبی زدم و جلوی آیینه خودمو نگاه کردم و بوسی برای خودم فرستادم موهامو شونه کردم و رژ لب قرمزی به لبام زدم و ریملی کشیدم کمی هم کرم زدم خط چشمم کشیدم ولی قرینه نشد ولش
تهیونگ اومد داخل اتاق به استایلش دقت کردم کت شلوار مشکی پوشیده بود
وقتی به من دقت کرد اخمی روی صورتش اومد
+تهیونگ:این چه وضعیه چرا لباست آنقدر بازه چرا انقدر مالیدی!؟
-تهیونگ گیر نده لطفا
+تهیونگ:بهت اجازه نمیدم اینجوری بیای
یهویی یه فکری به سرم زد دوستم همیشه میگفت تو این مورد باید مردارو رام کرد
لبخندی زدم و رفتم جلو رسیدم به تهیونگ دستامو انداختم پشت گردنش
-ددی پیش خودتم کسی نمیتونه چپ نگام کنه هوم!؟
تهیونگ پوزخندی زد و کمرمو گرفت لبامو کوتاه بوسید و دستشو رو رژ لبم کشید
+تهیونگ:حالا بهتر شد پیش خودمی خیالم راحته بریم عشقم
سری تکون دادم و تهیونگ دستمو گرفت
چمدون هارو ورداشتیم از خونه اومدیم بیرون درو قفل کردیم
تهیونگ چمدون هارو گذاشت صندوق عقب و سوار ماشین شدیم
تهیونگ ماشینو روشن کرد
-تهیونگ موزیک بزار دلم پوسید
تهیونگ هومی گفت و آهنگ ملایمی گذاشت
منم دستمو به شیشه ماشین تکیه دادم
-ته چجوری میخوای خونتو از ا.د پس بگیری دیگه به نامش کردی تموم شده ها!؟
-کاریت نباشه تو فقط تلافی سیلی هاش و فحش هایی که بهت دادو سرش دربیار
با پوزخند سری تکون دادم
-میدونی برای کتک زدن اون دختر دهاتی لحظه شماری میکنم
تهیونگ چیزی نگفت منم فقط به آهنگ گوش دادم
بعد چند مین به هواپیما شخصی تهیونگ رسیدیم از ماشین پیاده شدیم
تهیونگ چمدون هارو گذاشت تو هواپیما و اومد دستمو گرفت و باهم سوار هواپیما شدیم و نشستیم باهم روی صندلی
یاد سفر قبلی افتادم که ا.د چقدر منو تحقیر کرد و ا.د و تهیونگ پیش هم نشسته بودن
اشکی توی چشمام جمع شد نمیتونستم اون لحظات بدو فراموش کنم
حمایتتتتت
لایک 50
کامنت 50
۱۹.۶k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.