Part108
#Part108
خوده کوکم ازهمون اول محوش بودویواشکی هی نگاش میکردولی رستاوبقیه دخترامشغول صحبت باهم بودنواصلاحواسشون نبودچون سریه میزنزدیکمون بودن میتونستیم کاملا ببینیمشون یهونمیدونم چیشدکه همزمان پسراکرواتشونو یکم شل کردنونفس کشیدن منوجیهوپ بهم نگاکردیمواروم خندیدیم جیمی:اره بخندین جایه ماکه نیستین بفهمین چی میکشیم ته:سلطان حق گویانی داداش جیمی:قابلتونداش داش شوگا:کوک که کلامحوه نیست نامی:حق داره والامام که هیچکاره ایم محویم اونکه دوست دخترشوتاحالا اینجوری ندیده حق داره مگه ن کوک..کوک کوکی:ها بله چیشده چیزی گفتین جین:داشتیم میگفتیم تخته اونوره کوک:کوتخته جیهوپ:کلابچه اینجانیس کوک:من برم صورتموبشورم میام میخواست بره که جونیورامدطرفمون جونی:سلام داداشایه خدم چطورین خیلی خش امدین وبهمون دست داد+خیلی ممنون که دعوتمون کردین خیلی مهمونی جالبیه جونی:خیلی ممنون خلاصه خش امدین من برم پیش این خانمایه خشگل ببینم چیشدیهورفتن دیگه خبری ازشون نشدمشت کوکودیدم که گره شداروم جوری که کسی نفهمه دستشوگرفتم جونی ازمون خدافظی کردورفت بهشون دست دادویکم بادختراحرف زدورفت که جونگکوک رفت طرف سرویساازجلویه میزشون که ردمیشدنامحسوس به رستاعلامت دادکه دنبالش بره چون اعصبانی بودمیتونستم بفهمم میخوادچی بهش بگه ولی کاش تندنره باز.....کوک
ازهمون اول که دیدمش ازخودبیخودبودم انقدکه خشگل شده بودنمیتونستم چشماموازروش بردارم بین تمام دخترایی که اینجابودن انگارچشمام فقط خدشومیدیدشبیه یه گل زرقرمزبودبین یه عالمه زرسفیدشایداینجوری میشدگفت چقدفرق داره بابقیه وقتی دیدم جونیورچطورداره نگاش میکنه دلم میخواست برم یه مشت توصورتش پیاده کنمودادبزنم این دخترماله منه حتی حق نداری بهش نگاکنی ن تو ن بقیه ولی حیف که بازم نمیشدرفتم ازکنارشون ردشدم که نگاهش بهم افتادبهش باسرفهموندم که دنبالم بیاددمه سرویساتویه راهرووایسادم تویه نقطه ای که دیدی به جایی نداشتوکسی نمیدیدمرستاکه ازکنارم داشت ردمیشدودیدموبازوشوکشیدموچسبوندمش به دیوارکه میخواست جیغ بکشه که سریع دهنشو گرفتمودرگوشش گفتم که منم رسی:چیکارمیکنی زهرم ترکید+ببخشیدرسی:چیزی شده چراگفتی بیام
+اهااون مرتیکه چی بت میگفت_هیچی فقط گفت که خش امدیموازاین چیزا+زیاددوروبرش نباش ازنگاهاش خشم نمیاد_چشم+افرین دخترخوب راستی بت گفتم که خیلی خوشگل شدی_ن نگفتی+خب الان که گفتم_قبول نیس دوباره بگو+خیلی خشگل شدی ازهمیشه بیشتر_توام مثله همیشه جذابی
خوده کوکم ازهمون اول محوش بودویواشکی هی نگاش میکردولی رستاوبقیه دخترامشغول صحبت باهم بودنواصلاحواسشون نبودچون سریه میزنزدیکمون بودن میتونستیم کاملا ببینیمشون یهونمیدونم چیشدکه همزمان پسراکرواتشونو یکم شل کردنونفس کشیدن منوجیهوپ بهم نگاکردیمواروم خندیدیم جیمی:اره بخندین جایه ماکه نیستین بفهمین چی میکشیم ته:سلطان حق گویانی داداش جیمی:قابلتونداش داش شوگا:کوک که کلامحوه نیست نامی:حق داره والامام که هیچکاره ایم محویم اونکه دوست دخترشوتاحالا اینجوری ندیده حق داره مگه ن کوک..کوک کوکی:ها بله چیشده چیزی گفتین جین:داشتیم میگفتیم تخته اونوره کوک:کوتخته جیهوپ:کلابچه اینجانیس کوک:من برم صورتموبشورم میام میخواست بره که جونیورامدطرفمون جونی:سلام داداشایه خدم چطورین خیلی خش امدین وبهمون دست داد+خیلی ممنون که دعوتمون کردین خیلی مهمونی جالبیه جونی:خیلی ممنون خلاصه خش امدین من برم پیش این خانمایه خشگل ببینم چیشدیهورفتن دیگه خبری ازشون نشدمشت کوکودیدم که گره شداروم جوری که کسی نفهمه دستشوگرفتم جونی ازمون خدافظی کردورفت بهشون دست دادویکم بادختراحرف زدورفت که جونگکوک رفت طرف سرویساازجلویه میزشون که ردمیشدنامحسوس به رستاعلامت دادکه دنبالش بره چون اعصبانی بودمیتونستم بفهمم میخوادچی بهش بگه ولی کاش تندنره باز.....کوک
ازهمون اول که دیدمش ازخودبیخودبودم انقدکه خشگل شده بودنمیتونستم چشماموازروش بردارم بین تمام دخترایی که اینجابودن انگارچشمام فقط خدشومیدیدشبیه یه گل زرقرمزبودبین یه عالمه زرسفیدشایداینجوری میشدگفت چقدفرق داره بابقیه وقتی دیدم جونیورچطورداره نگاش میکنه دلم میخواست برم یه مشت توصورتش پیاده کنمودادبزنم این دخترماله منه حتی حق نداری بهش نگاکنی ن تو ن بقیه ولی حیف که بازم نمیشدرفتم ازکنارشون ردشدم که نگاهش بهم افتادبهش باسرفهموندم که دنبالم بیاددمه سرویساتویه راهرووایسادم تویه نقطه ای که دیدی به جایی نداشتوکسی نمیدیدمرستاکه ازکنارم داشت ردمیشدودیدموبازوشوکشیدموچسبوندمش به دیوارکه میخواست جیغ بکشه که سریع دهنشو گرفتمودرگوشش گفتم که منم رسی:چیکارمیکنی زهرم ترکید+ببخشیدرسی:چیزی شده چراگفتی بیام
+اهااون مرتیکه چی بت میگفت_هیچی فقط گفت که خش امدیموازاین چیزا+زیاددوروبرش نباش ازنگاهاش خشم نمیاد_چشم+افرین دخترخوب راستی بت گفتم که خیلی خوشگل شدی_ن نگفتی+خب الان که گفتم_قبول نیس دوباره بگو+خیلی خشگل شدی ازهمیشه بیشتر_توام مثله همیشه جذابی
۶.۶k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.