Part106
#Part106
ساعت ده شب بودسریع یکم غذاخوردیمورفتیم اتاقامون اول قراربودروزی دوساعت تمرین کنیم ولی الان صبحادوساعت شبام دوساعت تمرین میکنیم بچهاخیلی زرنگنوزودهرچی میگیمشونویادمیگیرن من بیشتربادختراتمرین میکنم جونگکوکم باپسراروتختم درازکشیده بودم که یه پیام امدنگاکردم که دیدم جونگکوکه_رستابیداری +اره_چرانخوابیدی+خوابم نبردتو چرا بیداری _ازفکرتوپاشوبیااتاق من+نمیشه همه خوابن_خب یواشکی بیاخواهش+ازدست توباشه_عاشقتم با این پیامش تودلم قنداب میکردن+من بیشتریواشکی بلندشدمورفتم طرف درورفتم بیرون یواشکی رفتم طرف اتاق کوکوسریع رفتم داخلودروبستم رویه تختش توتاریکی نشسته بودنورماه رویه بدنشو روشن کرده بودفقط یه شلوارپاش بوددستشوبازکرد که رفتموروپاش نشستموخودموتوبغلش جاکردم +چرانخوابیدی_گفتم که ازفکرتورویه موهامونوازش میکردودرگوشم حرف میزد_میترسم+ازچی_ازاینده ازاینکه ته این قصه قراره چی بشه+هرچیم که بشه بازم منوتوباهم میمونیم_قول میدی+اره انگشتایه کوچیکمونوبهم گره زدیموبهم قول دادیم که تااخرش باهم باشیم+جونگکوک خیلی دوست دارم انقدکه تابه حال هیچکس کسیوانقدنخواسته_ازتویه دله من خبرنداری دخترکوچولووگرنه میفهمیدی حس من بیشترازتوعه سرموگرفت بالاوبوسیدم+بایدبرم دیگه ممکنه بقیه بفهمن_خب بفهمن یکم دیگه پیشم بمون تاخوابم بگیرهودرازکشیدومنوکشیدتوبغلش+مگه من قرص خواب اورتم_ن توارامبخش منی+ازدست این زبون توایناروازکجامیاری اخه دستشوگذاشت روقلبموگفت:ازاینجاپس ببین توهنوزبه این مرحله نرسیدی درسته که من دیرترازتواین عشقوقبول کردم ولی ازتوبیشترعاشقم یهوشیطنتم گل کردانگشتامومیکشیدم رویه عضله هایه شکمشو گفتم:چقد_یکی به کارمادامه دادمودوباره پرسیدم:یکی یعنی چندتااب دهنشوقورت داد_یکی یعنی یدونه منی این کاریم که داری میکنی اخروعاقبت ندارهاحواست باشه+باحواس جمع دارم اینکارومیکنم که_باشه پس خدت خواستیا+من خدتوخواستم_اوکیه خانم جئون پس یه ساعت دیگه مهمونمی پس میخوام خوب ازت پذیرایی کنم+خوبه خیمه زدروموشروع کردبوسیدنم(بقیشم به بماندباذهن کثیف خدتان😂)+من دیگه میرم یکیدوساعت بخوابیم بعدش بایدخدمونواماده کنیم برایه فرداشب_ازالان دلم برات تنگ شده خندیموگفتم+مسخره بگیربخواب_نمیشه همینجابخوابی+ن دیگه اگه پاشن ببینن نیستم میفهمن کجام_کی این قایم موشک بازی تموم میشه بایدازاین به بعدبریم خونه خودم تاراحت باشیم+هنوزخوبه راحت نیستیواینجوری اگه راحت باشی چیکارمیکنی خندیدکه ازاتاق امدم بیرونو یواشکی رفتم تواتاقمونو خوابیدم.....
ساعت ده شب بودسریع یکم غذاخوردیمورفتیم اتاقامون اول قراربودروزی دوساعت تمرین کنیم ولی الان صبحادوساعت شبام دوساعت تمرین میکنیم بچهاخیلی زرنگنوزودهرچی میگیمشونویادمیگیرن من بیشتربادختراتمرین میکنم جونگکوکم باپسراروتختم درازکشیده بودم که یه پیام امدنگاکردم که دیدم جونگکوکه_رستابیداری +اره_چرانخوابیدی+خوابم نبردتو چرا بیداری _ازفکرتوپاشوبیااتاق من+نمیشه همه خوابن_خب یواشکی بیاخواهش+ازدست توباشه_عاشقتم با این پیامش تودلم قنداب میکردن+من بیشتریواشکی بلندشدمورفتم طرف درورفتم بیرون یواشکی رفتم طرف اتاق کوکوسریع رفتم داخلودروبستم رویه تختش توتاریکی نشسته بودنورماه رویه بدنشو روشن کرده بودفقط یه شلوارپاش بوددستشوبازکرد که رفتموروپاش نشستموخودموتوبغلش جاکردم +چرانخوابیدی_گفتم که ازفکرتورویه موهامونوازش میکردودرگوشم حرف میزد_میترسم+ازچی_ازاینده ازاینکه ته این قصه قراره چی بشه+هرچیم که بشه بازم منوتوباهم میمونیم_قول میدی+اره انگشتایه کوچیکمونوبهم گره زدیموبهم قول دادیم که تااخرش باهم باشیم+جونگکوک خیلی دوست دارم انقدکه تابه حال هیچکس کسیوانقدنخواسته_ازتویه دله من خبرنداری دخترکوچولووگرنه میفهمیدی حس من بیشترازتوعه سرموگرفت بالاوبوسیدم+بایدبرم دیگه ممکنه بقیه بفهمن_خب بفهمن یکم دیگه پیشم بمون تاخوابم بگیرهودرازکشیدومنوکشیدتوبغلش+مگه من قرص خواب اورتم_ن توارامبخش منی+ازدست این زبون توایناروازکجامیاری اخه دستشوگذاشت روقلبموگفت:ازاینجاپس ببین توهنوزبه این مرحله نرسیدی درسته که من دیرترازتواین عشقوقبول کردم ولی ازتوبیشترعاشقم یهوشیطنتم گل کردانگشتامومیکشیدم رویه عضله هایه شکمشو گفتم:چقد_یکی به کارمادامه دادمودوباره پرسیدم:یکی یعنی چندتااب دهنشوقورت داد_یکی یعنی یدونه منی این کاریم که داری میکنی اخروعاقبت ندارهاحواست باشه+باحواس جمع دارم اینکارومیکنم که_باشه پس خدت خواستیا+من خدتوخواستم_اوکیه خانم جئون پس یه ساعت دیگه مهمونمی پس میخوام خوب ازت پذیرایی کنم+خوبه خیمه زدروموشروع کردبوسیدنم(بقیشم به بماندباذهن کثیف خدتان😂)+من دیگه میرم یکیدوساعت بخوابیم بعدش بایدخدمونواماده کنیم برایه فرداشب_ازالان دلم برات تنگ شده خندیموگفتم+مسخره بگیربخواب_نمیشه همینجابخوابی+ن دیگه اگه پاشن ببینن نیستم میفهمن کجام_کی این قایم موشک بازی تموم میشه بایدازاین به بعدبریم خونه خودم تاراحت باشیم+هنوزخوبه راحت نیستیواینجوری اگه راحت باشی چیکارمیکنی خندیدکه ازاتاق امدم بیرونو یواشکی رفتم تواتاقمونو خوابیدم.....
۷.۰k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.