ویو جونگکوک

ویو جونگکوک
بعد دندونم و از پوستش کشیدم بیرون و با کنایه گفتم
-همونطور که حدس زدم...بدمزه و تلخ مثل خون مامانت
که زد زیر گریه چون مامانشو جلوی خودش خونشو خوردم
=جئونننننن
-کاری نداشته باش جیمین
جیمین با عصبانیت رفت اتاقش
¢خیلی بدی خیلیییی( گریه)
-بادیگارد....ببرش تو قفس سیاه و به پاهاش زنجیر ببند
¢ن..نه تو قفس نبر توروخدا نکن
-(پوزخند)
ویو آت
آماده رفتن شده بودم و از خونه در اومدم دیدم نینا هم منتظر منع
+سلام
÷وای شما چجوری با اینا حرکت می‌کنیدددد ایییییی
+وای نینا همیشه این بحث و داریا ایش بیااا
÷هففف باشه
ویو جیمین
جونگکوک خیلی داره پری هارو اذیت می‌کنه همه اونا از جنگل آورده شدن و از بس توسط کوک شکنجه شدن که بعضیاشون نمیتونن پرواز کنن تو عمارت قدم میزدم که یه پری اومد سمتم و تعظیم کرد
°ارباب
=بله
دیدگاه ها (۶)

°ارباب جئون کجان؟=اتاقشون°خیلی ممنون خیلی خوشگلیویو جیمین می...

-هیششششششش آروم باش الان تموم میشه(پوزخند)ویو کوک لیوانم پر ...

اسلاید دو نینا اسلاید سه ا.تاسلاید چهار اون دختره پری

ویو جونگکوک پری ها به صف شده بودن و سرشون پایین بود که جیمین...

این فیک و می‌خوام نصفه بزارم....بریم یه فیک دیگه شاید حمایتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط