Part46
#Part46
- اممم نظرت چیه که بری بخوابی تا حالت بهتر بشه ؟ هوم !
- نه نه ... میخوای دوباره بری نه ؟
خب آره میدونم که یکم از انتظارات تو کج رفتم و بد شدم ولی اینا واسه توعه !
دلیل نمیشه وقتی بعد مدتها اومدی ... دوباره با ابن حال منو ول کنی !
#یاشار
با حرفی که مامانم زد پوزخند عمیقی زدم :
- ولی من اینو نمیخوام ! نه زجر کشیدن اونارو نه این حال و روز تورو ! من پسر کوچولوی خودمو میخوام !
- تو عین خیالت نیست مامان چون رفتی بالا و نمیدونی پسر کوچولوت چه حالب بود اونشب !
****
#فردا صبح ...
#یاشار
با سر درد شدیدی درحالیکه سیگار تو دستم بود از خواب بیدار شدم ....
ساعت ۲ ظهر بود ...
پاشدم برم صورتمو بشورم که حالت تهوع گرفتم و به سمت دستشویی پا تند کردم و هرچی که دیشب نخوردم و بالا آوردم ...
انقد سرفه کردم که در دستشویی باز شد و سهیل و هلیا هراسون وارد شدن . تعادلو از دست دادم و افتادم توی بغل سهیل :
- اروم آروم پسر بیا بریم .. چیکار کردی با خودت ؟!
رو تحت نشستم و گفتم :
- خوبم سهیل ...
- مشخصه ! سابقه نداشتی مگه چقدر خوردی ؟!
- همونقدر که تو خوردی !
- اشتباه کردی هاا ! من چون تودارم تو این موضوع!
- منم چون یکشنبه اس!
- اوک قبول! حالا بیا بریم بیمارستان واست سرم بزنم و معدتو شست و شو بدم
- خوبم
- پاشو بیا خودت ! نیای همینجا میزنم واست ! تازه آرامبخش هم میزنم تا سه روز لش کنی واسه خودت ...
- تو گوه میخوری دیوث ! مگ من چمه ؟
- هیچی فقط داشتی تا خرخره سیگار میکشیدی و مث سگمست و پاتیل بودی !
- خودت مست کرده بودی با الکل ۸۵ درصد همیشگیت! نه ؟.
- ولی انقد نخوردم که حالم بد شه بالا بیارم
- اممم نظرت چیه که بری بخوابی تا حالت بهتر بشه ؟ هوم !
- نه نه ... میخوای دوباره بری نه ؟
خب آره میدونم که یکم از انتظارات تو کج رفتم و بد شدم ولی اینا واسه توعه !
دلیل نمیشه وقتی بعد مدتها اومدی ... دوباره با ابن حال منو ول کنی !
#یاشار
با حرفی که مامانم زد پوزخند عمیقی زدم :
- ولی من اینو نمیخوام ! نه زجر کشیدن اونارو نه این حال و روز تورو ! من پسر کوچولوی خودمو میخوام !
- تو عین خیالت نیست مامان چون رفتی بالا و نمیدونی پسر کوچولوت چه حالب بود اونشب !
****
#فردا صبح ...
#یاشار
با سر درد شدیدی درحالیکه سیگار تو دستم بود از خواب بیدار شدم ....
ساعت ۲ ظهر بود ...
پاشدم برم صورتمو بشورم که حالت تهوع گرفتم و به سمت دستشویی پا تند کردم و هرچی که دیشب نخوردم و بالا آوردم ...
انقد سرفه کردم که در دستشویی باز شد و سهیل و هلیا هراسون وارد شدن . تعادلو از دست دادم و افتادم توی بغل سهیل :
- اروم آروم پسر بیا بریم .. چیکار کردی با خودت ؟!
رو تحت نشستم و گفتم :
- خوبم سهیل ...
- مشخصه ! سابقه نداشتی مگه چقدر خوردی ؟!
- همونقدر که تو خوردی !
- اشتباه کردی هاا ! من چون تودارم تو این موضوع!
- منم چون یکشنبه اس!
- اوک قبول! حالا بیا بریم بیمارستان واست سرم بزنم و معدتو شست و شو بدم
- خوبم
- پاشو بیا خودت ! نیای همینجا میزنم واست ! تازه آرامبخش هم میزنم تا سه روز لش کنی واسه خودت ...
- تو گوه میخوری دیوث ! مگ من چمه ؟
- هیچی فقط داشتی تا خرخره سیگار میکشیدی و مث سگمست و پاتیل بودی !
- خودت مست کرده بودی با الکل ۸۵ درصد همیشگیت! نه ؟.
- ولی انقد نخوردم که حالم بد شه بالا بیارم
۲.۲k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.