تصادف
تصادف
پارت ۹
+اروم باش پات چیشد؟
-درد میکنه
همه حرفاش شمرده میگفت
پاش رو تو دستام گرفتم داشت خون میومد
-ای نادیا پام درد میکنههه
هول شده بودم سریع گوشیم دراوردم به بیمارستان زنگ زدم
داشت کم کم چشماش بسته میشد
+تههه چشمات نبنددد
-دردش قابل تحمل نیسس
همون لحظه امبولانس اومد
تهیونگو بردن
یه ماشین گرفتم رفتم بیمارستان
تهیونگ تو اتاق عمل بود
یعنی چش شد
وای من چرا گریه میکنم چرا بغضم گرفته
نکنه بمیره؟
وای این دری وری ها چیه میگم رفتم از دکتر پرسیدم
دکتر:خوبه ولی پاش چطوری اینجوری شد؟
+رو صندلی نشسته بود یهو گفت پام بعد همچین شد
دکتر:تا یک ما پاهاش تو گچه بعد بیاد چکاب اگه مشکلی نبود پاش از گچ در میاد اگه مشکلی بود باید عمل بشه که ریسک خیلی بالایی داره
رفتم رو صندلی نشستم
+وای اگه تهیونگ نباشه من کیو مسخره کنم؟ هعی داشتم گریه میکردم
که کلارا رسید
کلارا: ا.ت چیشد؟
همه چیو براش گفتم
کلارا:وای گریه نکن همه چی درس میشه
همون لحظه صدایه اشنایی اومد که میگفت تهیونگ کجاس
کلارا:بابا...
بابای کلارا:تهیونگ کو املی گفته تهیونگ اذیتش کرده باید حسابی کتکش بزنم که چرا املیو اذیت کرده
(امیلی همون دختره هست که بابایه تهیونگ گرفته)
کلارا:ولی بابا املی دروغ گفته
بابای کلارا اومد سمت کلارا خواست دست روش بلند کنه که دستش گرفتم
+بخاطر یه زن دس رو دختر خودت بلند میکنی؟
جناب کیم غیرت نداری شما؟
بابای تهیونگ:چی میگی دختر خودمه هر بلایی بخوام سرش در میارم
+لطفا از بیمارستان گمشید بیرون تا حراست خبر نکردم
بابای تهیونگ با اعصبانیت از بیمارستان رفت
منم رفتم طرف املی
+کارت دارم
دستش گرفتم بردم پشت بیمارستان
املی:بنال
لبخندی زدم یه مشت تو صورتش خوابوندم
خواست جیغ بزنه که با پشت دستم کوبیدم تو دهنش که خفه شد
بعد یه اسلحه الکی که فندک بود از کیفم برداشتم گرفتم رو پیشونیش
+ببینم نمیخوای که همینجا مخت خالی کنم؟
املی:ن.ن.نه
+گمشو نبینم راجب کلارا مخصوصا تهیونگ زر الکی بزنی در غیر این صورت....
املی:بااباشه
+افرین حقیر
هلش دادم وارد بیمارستان شدم رفتم کنار کلارا نشستم
پرستار از اتاق اومد بیرون داشت میرفت که رفتم سمتش
+ببخشید خانم میتونم اقابه کیم تهیونگ ببینم؟
پرستار:بله الان میشه
+مرسی
رفتم تو اتاق دیدم به پاش اویزونه بی خال افتاده
+الهی نکا صورت خوشگلش چیشده
-شنیدما
+وای تو کی بیدار بودی
-پس صورت خوشگلم نه؟
+نمک نریز
(پرش زمانی)
پرش زمانی یک ماه بعد برا به باز کردن گچ پایه تهیونگ
+وای اگه عمل بخوای چی؟ اگه مردی؟
-خب زهر مار مثبت فکر کن اگه مردم به چپم
+داری؟
-چی؟
+چپ
-اره
+پدصوخته
- ا.ت برام کتاب بخون
+مگه خدمدکارم
-تو منو به این روز انداختی
+ایشالا عمل کنی بمیری
-بخاطر توهم که شده پامو از گچ باز میکنم
+عع
-اگه عمل نخواستم تنببهت میکنم
+مثلا؟
-باید...
پارت ۹
+اروم باش پات چیشد؟
-درد میکنه
همه حرفاش شمرده میگفت
پاش رو تو دستام گرفتم داشت خون میومد
-ای نادیا پام درد میکنههه
هول شده بودم سریع گوشیم دراوردم به بیمارستان زنگ زدم
داشت کم کم چشماش بسته میشد
+تههه چشمات نبنددد
-دردش قابل تحمل نیسس
همون لحظه امبولانس اومد
تهیونگو بردن
یه ماشین گرفتم رفتم بیمارستان
تهیونگ تو اتاق عمل بود
یعنی چش شد
وای من چرا گریه میکنم چرا بغضم گرفته
نکنه بمیره؟
وای این دری وری ها چیه میگم رفتم از دکتر پرسیدم
دکتر:خوبه ولی پاش چطوری اینجوری شد؟
+رو صندلی نشسته بود یهو گفت پام بعد همچین شد
دکتر:تا یک ما پاهاش تو گچه بعد بیاد چکاب اگه مشکلی نبود پاش از گچ در میاد اگه مشکلی بود باید عمل بشه که ریسک خیلی بالایی داره
رفتم رو صندلی نشستم
+وای اگه تهیونگ نباشه من کیو مسخره کنم؟ هعی داشتم گریه میکردم
که کلارا رسید
کلارا: ا.ت چیشد؟
همه چیو براش گفتم
کلارا:وای گریه نکن همه چی درس میشه
همون لحظه صدایه اشنایی اومد که میگفت تهیونگ کجاس
کلارا:بابا...
بابای کلارا:تهیونگ کو املی گفته تهیونگ اذیتش کرده باید حسابی کتکش بزنم که چرا املیو اذیت کرده
(امیلی همون دختره هست که بابایه تهیونگ گرفته)
کلارا:ولی بابا املی دروغ گفته
بابای کلارا اومد سمت کلارا خواست دست روش بلند کنه که دستش گرفتم
+بخاطر یه زن دس رو دختر خودت بلند میکنی؟
جناب کیم غیرت نداری شما؟
بابای تهیونگ:چی میگی دختر خودمه هر بلایی بخوام سرش در میارم
+لطفا از بیمارستان گمشید بیرون تا حراست خبر نکردم
بابای تهیونگ با اعصبانیت از بیمارستان رفت
منم رفتم طرف املی
+کارت دارم
دستش گرفتم بردم پشت بیمارستان
املی:بنال
لبخندی زدم یه مشت تو صورتش خوابوندم
خواست جیغ بزنه که با پشت دستم کوبیدم تو دهنش که خفه شد
بعد یه اسلحه الکی که فندک بود از کیفم برداشتم گرفتم رو پیشونیش
+ببینم نمیخوای که همینجا مخت خالی کنم؟
املی:ن.ن.نه
+گمشو نبینم راجب کلارا مخصوصا تهیونگ زر الکی بزنی در غیر این صورت....
املی:بااباشه
+افرین حقیر
هلش دادم وارد بیمارستان شدم رفتم کنار کلارا نشستم
پرستار از اتاق اومد بیرون داشت میرفت که رفتم سمتش
+ببخشید خانم میتونم اقابه کیم تهیونگ ببینم؟
پرستار:بله الان میشه
+مرسی
رفتم تو اتاق دیدم به پاش اویزونه بی خال افتاده
+الهی نکا صورت خوشگلش چیشده
-شنیدما
+وای تو کی بیدار بودی
-پس صورت خوشگلم نه؟
+نمک نریز
(پرش زمانی)
پرش زمانی یک ماه بعد برا به باز کردن گچ پایه تهیونگ
+وای اگه عمل بخوای چی؟ اگه مردی؟
-خب زهر مار مثبت فکر کن اگه مردم به چپم
+داری؟
-چی؟
+چپ
-اره
+پدصوخته
- ا.ت برام کتاب بخون
+مگه خدمدکارم
-تو منو به این روز انداختی
+ایشالا عمل کنی بمیری
-بخاطر توهم که شده پامو از گچ باز میکنم
+عع
-اگه عمل نخواستم تنببهت میکنم
+مثلا؟
-باید...
۱۰.۰k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.