ات وبو
ات وبو
چیکارکنم اگربدون اجازه جیمین برم منو میکشه هوففف
بیخیال شدم رفتم حاضر شدم رفتم حیاط که بادیگاردا جلوم رو گرفتن
ات : به اربابت گفتم
بادیگاد : ما هم بایید بیاییم
ات : باش
بادیگاردا ات رو رسوندن بار
بادیگارد : خانم به ارباب گفتید
ات : اره
بادیگارد : باش
بادیگارد میخواس زنگ بزنه که
ات : به کیزنگ میزنی
بادیگارد : به ارباب
ات : نه نه وایساااارمن میگم
بادیگارد ؛ مگه نگفتین
ات : نه منتظر بودم برم بار بعدش
بادیگارد : من باید بهشون بگم
ات : ده دقیقه بعد بگو
ات میاده شد
ات گوشیش رو در اورد به دومین شماره زنگ زد
ات : جیمین من اندم بار پیش ایو گفتم تا بونی
تهیونگ : پیش ایو ؟
ات : تهبونگ ؟ گوشی جیمین دیت تو چیکارمیکنه
تهیونگ : این گوشبه منه
ات ؛ اها ( الان فهمید چه گندی زده
تهیونگ : ایو کجاس ( با داد
ات : هم چیز دیگه ..... پیش من
تهیون گ : تو کجایی
یهو صدای جیمین میوند
جیمین : تهیونگ بیا
ات : خب جیمین کارت داره من برم بای
قط کرد
ات : عجب غلطی کردم
ادمین
ات سریع رفت داخل
بوی شراب و سیگار داشت خفش میکرد
ات : ایوووووووووو ایووو کجایی ( باداد
ات ویو
داشتم دنبال ایو میگشتم دیدم داره ویسگی میخوره
ات : هعی هعی دختر چیکار دری میکنی ( باداد
ایو : عه چاگیا امدی
ات ؛ هنیشه میگفت گاو تر الان میگه جاگیا ای خدااااا
ایو : بیبی میخوام تو رو با دوس مسرم اشنا کنم
ات : ایووووووو تو با تهیونگی
ایو : معرفی میکنم اینم دسو پسرم
( صندلی خالی رو نشون داد
ات : اها
ایو : میبینی دیگه
ات : اره اره (جلو خنده اش رو میگیره
ات : پاشو بریم خونه افرین
ایو : اخه تازه اندیم
ات ؛ پاسووووو
ایو : میشه مانتو و کیفم رو از اوناتاق بیاری
ات : هوففف باشهههه
ات رفت اون اتاق
یهو ات رو بغل کرد
علامت اون یارو £
ات : ببخشید ؟
£ باورم نمیشه بعد مدت ها دیدمت
ات : ببخشبد میشه ولم کنید
از بغلش امد بیرون
اون یک پسر ۲۹ یا ۲۸ ساله بود که موهاش یخی بود
£ سوفیا خیلی وقت بود دنبالت میگشتم
ات : ببخشید ولی من سوفیا نیستم من اتم
£ نه نه تو سوفیای سوفیا منم یوجین
ات :: اها
£ چرا یهو گمشدی
ات : ببخشید ولی من شمارو نمیشناسم
یهو یوجین از سرش نگه داشت و میخواست بیوفته ات گرفت
ات : خوبید
£ خوبم خوبم
ات : بیایید اینجا بشینید
رو نبل نشستن
ات : حالتون خوبه
£ ببخشید یهو دیت خودم نبود
ات : خواهش میکنم
£ چقدر شبیه سوفیایی
ات ؛ سوفیا دوس دخترته
£ اهوم ولی مرده
ات : اها متاسفم
£ هم
ات : چه طوری مردن ؟
£ به دست مافیا
ات : مافیا ؟
£ خدمتکار بود یکی بهش پول داد تا چند تا سند ببره ولی بعدش اربابش فهمبد و...
ات : متاسفم نمیخواستم نارحتت کنم
£ مشکلی نیس . میتونم شمارت رو داشته باشم به عنوان دوست معمولی
ات : اهوم
یوجین گوشیش رو داد به ات تا بزنه
بعدش خدافظی کردن ات کیف و مانتو ایو رو برداشت و رفت پیش ایو دید همون لحظه تهیونگ و جیمین میان
ات : گندش بزننن
ایو : شراب میخوری ؟
ات : نه
ایو : با تو نبودم با دوس پسرم بودم ( اشاره به صندلی
ات : اها
تهیونگ و جیمین امدن
تهیونگ : ایو ( با داد
ایو : ایو کیه من اتم
جیمین : چیشده
تهیونگ : پاشو بریم ( جدی
ایو : عه تو تهیونگی همونی که زد
ات : چیییی زد ؟
ایو : اره دیگه ( با خنده
ات : کیم تهیونگ ایو چیمیگه
تهیونگ : ات دخالت نکن
ات : تو.......( خواس حرف بزنه که
ایو : معرفی میکنم دوس پسرم (اشارا به صندلی
جیمین : فکر کنم زیادی خورده
تهیونگ : ایو پاشو
خواس از دستش بگیره که ایو پس زد
ابو : ولم کن
ایو : ات بیا بریم ( باخنده
ایو دست ات رو گرفت خواستن برن بیرون تهیونگ از دست ایو گرفت
تهیونگ : اجازه ندادم بری
ایو : از تو قرار نیس احازه بگیرم پوفیوز
ات : هعی هعی ایو حالت خوب نیس بیا بریم سرویس
جیمین : ات این قرص رو بده به ایو حالش خوب میشه
ات گرفت
ات و ایو رفتن سرویس
چیکارکنم اگربدون اجازه جیمین برم منو میکشه هوففف
بیخیال شدم رفتم حاضر شدم رفتم حیاط که بادیگاردا جلوم رو گرفتن
ات : به اربابت گفتم
بادیگاد : ما هم بایید بیاییم
ات : باش
بادیگاردا ات رو رسوندن بار
بادیگارد : خانم به ارباب گفتید
ات : اره
بادیگارد : باش
بادیگارد میخواس زنگ بزنه که
ات : به کیزنگ میزنی
بادیگارد : به ارباب
ات : نه نه وایساااارمن میگم
بادیگارد ؛ مگه نگفتین
ات : نه منتظر بودم برم بار بعدش
بادیگارد : من باید بهشون بگم
ات : ده دقیقه بعد بگو
ات میاده شد
ات گوشیش رو در اورد به دومین شماره زنگ زد
ات : جیمین من اندم بار پیش ایو گفتم تا بونی
تهیونگ : پیش ایو ؟
ات : تهبونگ ؟ گوشی جیمین دیت تو چیکارمیکنه
تهیونگ : این گوشبه منه
ات ؛ اها ( الان فهمید چه گندی زده
تهیونگ : ایو کجاس ( با داد
ات : هم چیز دیگه ..... پیش من
تهیون گ : تو کجایی
یهو صدای جیمین میوند
جیمین : تهیونگ بیا
ات : خب جیمین کارت داره من برم بای
قط کرد
ات : عجب غلطی کردم
ادمین
ات سریع رفت داخل
بوی شراب و سیگار داشت خفش میکرد
ات : ایوووووووووو ایووو کجایی ( باداد
ات ویو
داشتم دنبال ایو میگشتم دیدم داره ویسگی میخوره
ات : هعی هعی دختر چیکار دری میکنی ( باداد
ایو : عه چاگیا امدی
ات ؛ هنیشه میگفت گاو تر الان میگه جاگیا ای خدااااا
ایو : بیبی میخوام تو رو با دوس مسرم اشنا کنم
ات : ایووووووو تو با تهیونگی
ایو : معرفی میکنم اینم دسو پسرم
( صندلی خالی رو نشون داد
ات : اها
ایو : میبینی دیگه
ات : اره اره (جلو خنده اش رو میگیره
ات : پاشو بریم خونه افرین
ایو : اخه تازه اندیم
ات ؛ پاسووووو
ایو : میشه مانتو و کیفم رو از اوناتاق بیاری
ات : هوففف باشهههه
ات رفت اون اتاق
یهو ات رو بغل کرد
علامت اون یارو £
ات : ببخشید ؟
£ باورم نمیشه بعد مدت ها دیدمت
ات : ببخشبد میشه ولم کنید
از بغلش امد بیرون
اون یک پسر ۲۹ یا ۲۸ ساله بود که موهاش یخی بود
£ سوفیا خیلی وقت بود دنبالت میگشتم
ات : ببخشید ولی من سوفیا نیستم من اتم
£ نه نه تو سوفیای سوفیا منم یوجین
ات :: اها
£ چرا یهو گمشدی
ات : ببخشید ولی من شمارو نمیشناسم
یهو یوجین از سرش نگه داشت و میخواست بیوفته ات گرفت
ات : خوبید
£ خوبم خوبم
ات : بیایید اینجا بشینید
رو نبل نشستن
ات : حالتون خوبه
£ ببخشید یهو دیت خودم نبود
ات : خواهش میکنم
£ چقدر شبیه سوفیایی
ات ؛ سوفیا دوس دخترته
£ اهوم ولی مرده
ات : اها متاسفم
£ هم
ات : چه طوری مردن ؟
£ به دست مافیا
ات : مافیا ؟
£ خدمتکار بود یکی بهش پول داد تا چند تا سند ببره ولی بعدش اربابش فهمبد و...
ات : متاسفم نمیخواستم نارحتت کنم
£ مشکلی نیس . میتونم شمارت رو داشته باشم به عنوان دوست معمولی
ات : اهوم
یوجین گوشیش رو داد به ات تا بزنه
بعدش خدافظی کردن ات کیف و مانتو ایو رو برداشت و رفت پیش ایو دید همون لحظه تهیونگ و جیمین میان
ات : گندش بزننن
ایو : شراب میخوری ؟
ات : نه
ایو : با تو نبودم با دوس پسرم بودم ( اشاره به صندلی
ات : اها
تهیونگ و جیمین امدن
تهیونگ : ایو ( با داد
ایو : ایو کیه من اتم
جیمین : چیشده
تهیونگ : پاشو بریم ( جدی
ایو : عه تو تهیونگی همونی که زد
ات : چیییی زد ؟
ایو : اره دیگه ( با خنده
ات : کیم تهیونگ ایو چیمیگه
تهیونگ : ات دخالت نکن
ات : تو.......( خواس حرف بزنه که
ایو : معرفی میکنم دوس پسرم (اشارا به صندلی
جیمین : فکر کنم زیادی خورده
تهیونگ : ایو پاشو
خواس از دستش بگیره که ایو پس زد
ابو : ولم کن
ایو : ات بیا بریم ( باخنده
ایو دست ات رو گرفت خواستن برن بیرون تهیونگ از دست ایو گرفت
تهیونگ : اجازه ندادم بری
ایو : از تو قرار نیس احازه بگیرم پوفیوز
ات : هعی هعی ایو حالت خوب نیس بیا بریم سرویس
جیمین : ات این قرص رو بده به ایو حالش خوب میشه
ات گرفت
ات و ایو رفتن سرویس
۱۲.۹k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.