معلم پرسید عشق

"معلم" پرسید "عشق"
چند "بخشه" ...

زود"دستم"رو"بالا" گرفتم
گفتم "یک" بخش ...

اما از"وقتی" که"تو"رو
"شناختم" فهمیدم
#عشق "3" بخشه ...

"عطش" دیدن #تو
"شوق" با #تو بودن
و "اندوه" بی #تو بود

m.b

https://www.cloob.com/zeroandone
دیدگاه ها (۲)

دوستت دارمبہ حدے ڪہ اگر باشیبراےِ تمـامِ لحظہ‌هایتفرشی از عش...

گاهیعجیب آرامشمرا به #تُ مدیونم....https://www.cloob.com/zer...

هر چقدر ڪہ دور باشۍتو نزدیڪترین شخصۍ هستۍ ڪہتمامـ مرا بلدی،،...

وقتی خواهرش بودی...

برادرای هایتانی پارت ۷

تکپارتی درخواستی وقتی که به دوستمون حسودی می کنه هنوز وارد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط