part18
part18
Daddy fucker vahshim🥑
+عه صب کنین... ایش مرده رف منظورش از حرفش چی بود؟ کوک هم بهم امروز یه چیزی گفت چی بود یادم نیست؟
-کی بود ا/ت؟
+نمیدونم یه مرده بود اومد بهم گفت من ماله تهیونگ میشم یه چیز دیگه هم گفت اها یونیک سلام رسوند منظورش چی بود از این حرف؟
-هیچی تو دخالت نکن خودم خلش میکنم... یادته قیافه ی مرده چجوری بود؟
+موهاش رنگ روشن بود کت شلوار سرمه ای پوشیده بود کفشاشم سفید بود عا راستی چشماشم مشکی بود
-باشه تو بمون عمارت من برم دنباله مرده
+باشه...
-خدافظ
+خدافظ...
...
+عه کوشیم داره زنگ میخوره ناشناسه یعنی کی میتونه باشه! بزار جواب بدم...
...
+الو بله بفرمایید
ناشناس:سلام...
+سلام من شمارو میشناسم؟
ناشناس:معلومه که میشناسی خانم کوچولو
+نفهمیدم؟
ناشناس:چیزی نیست که بفهمی باید بشناسی
+خب بگو کی هستی بشناسم احمق
ناشناس:ته...
+ته تویی چیکارم داری
ناشناس:شماره ی منو سیو نداری
+من چرا باید شماره ی تورو سیو داشته باشم
ناشناس:چون قراره که ماله من بشی دیگه قرار نیست که زن کوک باشی
+دهنتو ببند دیونه ی روانی
ناشناس:اخ عاشق این اخلاقتم دیگه
+گفتم دهنتو ببند
ناشناس:باشه بابا سریع عصبی نشو بهت زنگ زدم بگم که امشب ساعت 1 نیم شب بیا کافه همیشگیه من
+من چه بدونم کافه تو کجاست
ناشناس:ادرسشو برات میفرستم... فقط تنها بیا
+چرا؟
ناشناس:گفتم تنها بیا
+باشه بابا
ناشناس:افرین... فعلا خدافظ راستی یادت نره شمارمو سیو داشته باشی
+یادم نمیره خدافظ
ناشناس:*خنده*
+نخند احمق... ایش قطع کرد...
ویو ا/ت
بزار سیوش کنم تیمارستانی*خنده*... به کوک بگم امشب میرم پیش اون؟نکن بهتره چون ممکنه نزاره برم... اخه من چرا باید برم پیش ته؟ شادی کار واجب داره نه حتما باید امشب برم داخل شیرموز کوک داروی خواب اور میریزم زود بخوابه...
*3 ساعت گذشت کوک اومد عمارت حدود ساعت 8 شب بود کوک اومده بود*
+کوک اومدی
-اره
+چی شد تونستی پیداش کنی؟
-اره به هیونگ گفتم که به عمارت یونگی حمله کنن و یونگی یون جین و یونا رو برام بیارن
+ته چی؟
-ته داخل عمارت یونگی نیست معلوم نیس جنازش کجاست*عصبی*
+اها باشه...یعنی بهش بگم که امشب میرم پیش ته؟*تو دلش گفت و کوک نشنید*
-ا/ت؟
+بله
-چیزی شده من خبر ندارم؟
+نه...چیزه شیرموز میخوری؟
-اره بیار
+باشه...
....
ویو ا/ت
رفتم برای کوک شیرموز درست کردم و داخلش داروی خواب اور ریختم و بردم دادم بهش
...
+بیا بخور نوش جونت
-مرسی....عای سرم چرا انقد سرم درد میکنه؟
+بیا بریم داخل اتاق بخواب
-نمیتونم راه برم سرم گیج میره.... عاححححح
+بزار برات پتو بیارم همین حالا سره مبل بخواب
-بیار...
+باشه...
....
ویو ا/ت
رفتم برای کوک پتو اوردم دیدم خوابش عمیق شده پتو رو انداختم روش و رفتم داخل اتاقم دیدم ساعت 9نیمه یکم سرگرم شدم با گوشی دیدم...
Daddy fucker vahshim🥑
+عه صب کنین... ایش مرده رف منظورش از حرفش چی بود؟ کوک هم بهم امروز یه چیزی گفت چی بود یادم نیست؟
-کی بود ا/ت؟
+نمیدونم یه مرده بود اومد بهم گفت من ماله تهیونگ میشم یه چیز دیگه هم گفت اها یونیک سلام رسوند منظورش چی بود از این حرف؟
-هیچی تو دخالت نکن خودم خلش میکنم... یادته قیافه ی مرده چجوری بود؟
+موهاش رنگ روشن بود کت شلوار سرمه ای پوشیده بود کفشاشم سفید بود عا راستی چشماشم مشکی بود
-باشه تو بمون عمارت من برم دنباله مرده
+باشه...
-خدافظ
+خدافظ...
...
+عه کوشیم داره زنگ میخوره ناشناسه یعنی کی میتونه باشه! بزار جواب بدم...
...
+الو بله بفرمایید
ناشناس:سلام...
+سلام من شمارو میشناسم؟
ناشناس:معلومه که میشناسی خانم کوچولو
+نفهمیدم؟
ناشناس:چیزی نیست که بفهمی باید بشناسی
+خب بگو کی هستی بشناسم احمق
ناشناس:ته...
+ته تویی چیکارم داری
ناشناس:شماره ی منو سیو نداری
+من چرا باید شماره ی تورو سیو داشته باشم
ناشناس:چون قراره که ماله من بشی دیگه قرار نیست که زن کوک باشی
+دهنتو ببند دیونه ی روانی
ناشناس:اخ عاشق این اخلاقتم دیگه
+گفتم دهنتو ببند
ناشناس:باشه بابا سریع عصبی نشو بهت زنگ زدم بگم که امشب ساعت 1 نیم شب بیا کافه همیشگیه من
+من چه بدونم کافه تو کجاست
ناشناس:ادرسشو برات میفرستم... فقط تنها بیا
+چرا؟
ناشناس:گفتم تنها بیا
+باشه بابا
ناشناس:افرین... فعلا خدافظ راستی یادت نره شمارمو سیو داشته باشی
+یادم نمیره خدافظ
ناشناس:*خنده*
+نخند احمق... ایش قطع کرد...
ویو ا/ت
بزار سیوش کنم تیمارستانی*خنده*... به کوک بگم امشب میرم پیش اون؟نکن بهتره چون ممکنه نزاره برم... اخه من چرا باید برم پیش ته؟ شادی کار واجب داره نه حتما باید امشب برم داخل شیرموز کوک داروی خواب اور میریزم زود بخوابه...
*3 ساعت گذشت کوک اومد عمارت حدود ساعت 8 شب بود کوک اومده بود*
+کوک اومدی
-اره
+چی شد تونستی پیداش کنی؟
-اره به هیونگ گفتم که به عمارت یونگی حمله کنن و یونگی یون جین و یونا رو برام بیارن
+ته چی؟
-ته داخل عمارت یونگی نیست معلوم نیس جنازش کجاست*عصبی*
+اها باشه...یعنی بهش بگم که امشب میرم پیش ته؟*تو دلش گفت و کوک نشنید*
-ا/ت؟
+بله
-چیزی شده من خبر ندارم؟
+نه...چیزه شیرموز میخوری؟
-اره بیار
+باشه...
....
ویو ا/ت
رفتم برای کوک شیرموز درست کردم و داخلش داروی خواب اور ریختم و بردم دادم بهش
...
+بیا بخور نوش جونت
-مرسی....عای سرم چرا انقد سرم درد میکنه؟
+بیا بریم داخل اتاق بخواب
-نمیتونم راه برم سرم گیج میره.... عاححححح
+بزار برات پتو بیارم همین حالا سره مبل بخواب
-بیار...
+باشه...
....
ویو ا/ت
رفتم برای کوک پتو اوردم دیدم خوابش عمیق شده پتو رو انداختم روش و رفتم داخل اتاقم دیدم ساعت 9نیمه یکم سرگرم شدم با گوشی دیدم...
۱۴.۷k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.