درحالی که لبریز حس حال خوب امروزم بودم سوار اتوبوس شد

درحالی که لبریزِ حسٌ حالِ خوبِ امروزم بودم سوار اتوبوس شدم و هندزفری رو گذاشتم تو گوشم تا آهنگِ جدید امین رستمی رو گوش بدم هنوز چیزی از شروع آهنگ نگذشته بود که دیدم از چنتا صندلی اونطرف تر صدای جیغ و داد میاد، هندزفری رو از گوشم درآوردم و سرمو برگردوندم و دیدم دختری که شال زرد سرش کرده درحالی که از عصبانیت قرمز شده خطاب به خانوم میانسالی که روی صندلی پشتش نشسته میگه: آخه به کسی چه موهای من اینقدر بیرونه، به کسی چه زندگیِ هرکی چجوریه، چرا ولمون نمیکنین، چرا تو ایران همه تو کار هم دخالت میکنن باباجان بذارید زندگیمونو کنیم بسه دیگه ...
و زن درحالی که چهره ی حق به جانبشو با چادرش پوشونده بود با صدای بلند گفت: عفریته گری از سرو روت میباره، خجالتم نمیکشه با اون موهای زشتش ....
دلم نخواست دیگه بشنوم، هندزفری رو گذاشتم تو گوشم و به رو به رو خیره شدم دلم برای خودمون سوخت، خودمون که به دلخوشی های هم دست درازی میکنیم، حریم امن همو بهم میزنیم و حاضریم همه با هر توهین و زوری شده به ساز ما برقصن، دلم سوخت که با حرفای بی جا اعتمادبنفس همو پایین میاریم و اجازه نمیدیم کسی خودِ واقعیش باشه و جوریکه خودش میخواد زندگی کنه، دلم سوخت چون هممون فقط همین یه بار زنده ایم، همین یه بار میتونیم کنارِ دیواری که رنگش برامون جذابه عکس بگیریم، همین یه بار میتونیم تو کوچه ی چتری بپریم بالا و اون لحظه رو ثبت کنیم، همین یه بار میتونیم دست به دست کودک درونمون بدیم و برای خوب شدن حال هم تلاش کنیم، همین یه بار میتونیم جوری که شادیم رفتار کنیم و حس و حال و علایق خاص خودمونو داشته باشیم ...
تو خیالات خودم غرق بودم که اتوبوس تو ایستگاه وایستاد و دختر خواست پیاده شه وقتی از کنارم رد میشد دستشو گرفتم و با لبخند گفتم "به سبکِ خودت زندگی کن، بیخیالِ حرفِ بقیه" لبخند زد و با بستن چشماش و تکون دادن سرش حرفمو تایید کرد وقتی پیاده شد یادِ تموم روزایی افتادم که بخاطر خیلی چیزا سرزنش شدم و تو تنهاییام گریه کردم اما با تموم دلگرفتگیام هیچوقت کوتاه نیومدم، گوشیمو برداشتم و تو یادداشت هام نوشتم:
"آی آدمها
به دلخوشی هایِ کوچکم دست نزنید
آنها تمامِ چیزی هستند
که من از این دنیا برای خودم جمع کرده أم
تا در روزهایِ غمناکِ زندگی أم
به آنها پناه ببرم"
چشمامو بستم و سرمو به به صندلی تکیه دادم، اتوبوس داشت به مقصد میرسید.
.
#نازنین_عابدین_پور
#روزمرگیام
....
@nazi_abedinpur
دیدگاه ها (۲)

+ آدم یه درد رو درمان میکنه،اما یه درد بزرگتر ایجاد میشه- رس...

ببین مهربون....رنگِ دوست داشتنِ مـنرنگِ غش و ضعف هایِ هفده س...

ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺎﺩﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ...

بنظرم هر آدمی نیاز داره یه "عوضی" اونقد روش‌ تاثیر بزاره ‌که...

🙍🏻‍♀️💤من روبه پیک می کلاس::(من میتونم به اوپا های کره ای مثل...

پشماممممممم حاجیییییییی پشماممممم جیهوپپپپپ چنان اسلی کرده د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط