خانزاده

🍁🍁🍁🍁

#خان_زاده
#پارت233
#جلد_دوم





پوزخندی به این حرفش زدم و گفتم

من بیخیال دخترمو زنم بشم که بچسبم به این هرزه که زندگیم از هم پاشیده؟
مادر من اون عشقی که من به کیمیا داشتم مال سال ها قبله الان هیچ حسی جز تنفر بهش ندارم
چرا اینارو نمی‌فهمیمن؟
چرا درکم نمیکنین چرا مادری نمی‌کنی برام ؟
چرا دستمو نمیگیری؟
پدرم چرا کمکم نمیکنه اون بانفوذه اون آدم زیاد داره میتونه خیلی راحت منو از این بدبختی که توش افتادم نجاتم بده و بیرون بکشه اما عین خیالش نیست...

این بذر نفرتی که از آیلین توی وجودتون کاشتین کی میخواد خشک بشه ؟
باور کنین زن من انقدر خوب هست که حرفهایی که شما میزنین این همه نفرتی که بهش دارین واقعاً غیر منصفانه است و غیر ممکن...

هر کسی بفهمه باورش نمیشه که شما از آیلین من از زن من متنفرین مگه داریم مهربون تر ازایلین بهتر ازایلین؟
خواهش می کنم کمی به خودتون بیاید فکر کنید این دختر شما باشه دوست دارین باهاش این طوری رفتار کنن؟
هیچکس دوست نداره ...
مادرم نزدیکم شد و کنارم نشست و گفت
_پسرم تو نمیفهمی چی میگی تو اصلا نمیدونی زندگی چیه
عشق چشماتو کور کرده اما عقل توبه کار بنداز اون زن برای توو زندگیت مناسب نبود در حد و اندازه تو نبود...

تو الان یه پسر داری یه پسر که خاندان ما رو نجات میده اهورا به اون فکر کن


🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
دیدگاه ها (۱)

🍁🍁🍁🍁#خان_زاده #پارت234#جلد_دوم من چطور می خواستم توی این خ...

🍁🍁🍁🍁#خان_زاده #پارت235#جلد_دوم شرکت و به حال خودش گذاشته ب...

🍁🍁🍁🍁#خان_زاده #پارت232#جلد_دوم کلید و از دستش گرفتم و گفتم...

🍁🍁🍁🍁#خان_زاده #پارت231#جلد_دوم با تعجب گفتم الان که چهار م...

Blackpinkfictions ۲۴ پارت

دوست دختر اجاره ای

You must love me... P1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط