چند پارتی پروانه ای برای شمع تو



آت
امروزم مث همه ی روزها حاضر شدم و از خونه زدم بیرون و رفتم سمت بار...مجبور بودم به خاطر مخارج زندگی و پول بیمارستان پدر و مادرم که تو کما هستن کار کنم...ی اسنپ گرفتم و حدادا ¹⁰ مین بعد رسیدم پیاده شدم و وارد بار شدم من آسم داشتم و همیشه بوی الکل و سیگار منو به سرفه می انداخت دستگاه آسمم رو در آوردم و چند پیس زدم و موهامو درست کردم و رفتم تو...رفتم سمت آشپزخونه و لباس خدمتکاریم رو پوشیدم و به لیست سفارش ها نگاهی انداختم...همه ی سفارش هارو دادم که رسید به آخری...
کیم ته یونگ!
سفارش رو برداشتم و رفتم سمت میزش...
دیدگاه ها (۵)

رمان پروانه ای برا شمع تو

رمان پروانه ای برای شمع تو

آیدی شادم@A_A_20250کی آنلاینی بیاد پی بحرفیم:)

؟!

پارت یک هزار و یک شبسلام من ا/ت هستم من تو امریکا با پدرم زن...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۱تهیونگ خیلی تعجب کرده بود نمیدونم...

زور و عشق پارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط