پایان خوش

پایان خوش
پارت ۲۰

ا/ت: باش
تهیونگ: لوک دادم
ا/ت: تهیونگ لوک فرستاد رفتم پیشش رسیدم پیشش گفتم چرا گوشیت رو خاموش کردی
تهیونگ: میخواستم یکم تنها باشم ا/ت: اگه میخوای من برم تا تنها باشی
تهیونگ: نه نرو همینجا بمون
ا/ت تهیونگ دیدی
تهیونگ: آره اما برام مهم هم نیست
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله
تهیونگ: دلم از دنیا خیلی خسته شده اما نمیدونم به کی بگم
ا/ت: مثل من به دریا بگو خودت و راحت کن
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ: جونم
ا/ت: تو عاشق کی شدی
تهیونگ: پس یعنی انقدر کنجکاوی ا/ت: آره دارم میترکم از کنجکاوی تهیونگ: من عاشق تو شدم اما اول ها بهت حس نداشتم اما بعد ها بهت حس پیدا کردم
ا/ت: یه نگاهی به تهیونگ کردم و گفتم واقعا
تهیونگ: واقعا ا/ت تهیونگ و بغل کردم بد اون دستش و دور کمرم کرد و بد ول کرد
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله
تهیونگ: بریم خونه ی من
ا/ت: اوکی رفتیم خونه ی تهیونگ
من نشستم روی مبل اونم اومد خوابید روی پاهام مو هاشو نوازش کردم
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: جان
تهیونگ: با نایول آشتی کردی
ا/ت: آره
تهیونگ: عه پس خوبه
ا/ت: نایول ترو بخشیده
تهیونگ: جدی میگی
ا/ت: آره بد در خونه تهیونگ زنگ زنگ خورد
تهیونگ: من میرم درو باز کنم در و باز کرد
تهیونگ: عه نایول چرا گریه میکنی نایول: با کاپم کات کردم اون با یه دختر دیگه بود
نایول اومد داخل تهیونگ در و بست اومدن نشستن نایول قضیه رو تعریف کرد بد رفتیم خوابیدیم
..... خب بچه ها این پارت آخره و میریم برایه فصل جدید
(فعلا خماری بکشید)