فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁷⁴
ویو ا.ت
جونگکوک خیلی سریع رانندگی میکرد منم دیگه هیچی نگفتم
رسیدیم به یه آپارتمان
جونگکوک از ماشین پیدا شد
خب من نمی دونستم کجایم فقط می دونستم که دور شدیم
من از ماشین پیدا نشدم جونگکوک در ماشینو برام باز کرد دستمو گرفت...
_بیا(عصبی)
+چرا امیدیم اینجا؟اصلا کجایم؟
_حرف نزن ا.ت فقط بیا(عصبی)
ویو ا.ت
دیگه حرف نزدم رفتیم توی آپارتمان سوار آسانسور شدیم
ویو جونگکوک
رفتم توی آپارتمانی که یه خونه توی طبقه ی هشتم خریده بودم چون این آپارتمان جایی خیلی خوبه نزدیک دریاست خونه ی که قبلا توش بودم اصلا نزدیک دریا نبود برا همین اینجا رو خریدم
ا.ت رو بردم اونجا سوار آسانسور شدیم
رفتیم طبقه ای هشتم
کلید رو برداشتم در خونه رو باز کردم
تا در خونه رو باز کردم یه بوی خیلی بدی آمد
بوی خیلی بدی بود اینقدر بد بود که ا.ت با دوتا دستاش دهنشو گرفت
منم با یکی از دستمام دم دهنمو گرفتم
نمی دونم چرا همچین بوی میاد
من جلو تر رفتم ا.ت پشت سر من آمد تو
در خونه رو بستم
رفتیم تو خیلی بوی که می آمد بد بود
من و ا.ت کم مونده بود استفراغ کنیم
خیلی بوی بدی بود
میخواستم ببینم که چرا همچین بوی میاد
ا.ت میخواست بدونه
برا هیمن رفتیم سمت حال که ۳نفرو دیدیم
آخه اینا کین توی خونه ای من
ویو ا.ت
رفتیم سمت حال که ۳نفرو دیدیم یه دختر بود با دوتا مرد
دختره با یکی از مرد ها روی مبل۲ نفره نشسته بودن دختره سرش روی شونه مرد بود مرده سرش روی سر دختره بود
اون یکی مرده تنها روی مبل۱نفره نشسته بود
تلویزیون روشن بود داشتن فیلم میدیدن
جونگکوک یه تفنگ از توی کیف باشگاه بوکس در آورد
آخه جونگکوک را باید تفنگ همراهش داشته باشه؟
بعد جونگکوک کیف باشگاه شو آروم گذاشت روی زمین بعد خیلی آروم با تفنگش رفت
سمت اونا خب من خیلی ترسیده بودم
آخه چرا جونگکوک تفنگ داره؟
اینا کین؟
چرا جونگکوک با تفنگ داره میره سمتشون؟
ویو جونگکوک
تفنگمو از توی کیف باشگاه بوکس در آوردم
خیلی آروم رفتم سمت اونا
اصلا اینارو نمیشناسم
اصلا قرار نبود کسی باید اینجا
چه جوری آمدن توی خونه من؟
خلاصه با تفنگم خیلی آروم رفتم سمتشون بعد رفتم جلوشون که دیدم
اونا مردن
صورت اون ۳نفر پر زخم خون بود
چشماشون نبود روی کل بدنشون پاره بود پر خون
اینا توی خونه ی من چرا مردن؟
داشتم همین طوری بهشون نگاه میکردم که صدای جیغ شنیدم
سرمو آوردم بالا که دیدم یه مرده ای چاقو گذاشته روی گلوی ا.ت ا.ت بخاطر همین جیغ زده
خواستم به مرده شلیک کنم که...
part⁷⁴
ویو ا.ت
جونگکوک خیلی سریع رانندگی میکرد منم دیگه هیچی نگفتم
رسیدیم به یه آپارتمان
جونگکوک از ماشین پیدا شد
خب من نمی دونستم کجایم فقط می دونستم که دور شدیم
من از ماشین پیدا نشدم جونگکوک در ماشینو برام باز کرد دستمو گرفت...
_بیا(عصبی)
+چرا امیدیم اینجا؟اصلا کجایم؟
_حرف نزن ا.ت فقط بیا(عصبی)
ویو ا.ت
دیگه حرف نزدم رفتیم توی آپارتمان سوار آسانسور شدیم
ویو جونگکوک
رفتم توی آپارتمانی که یه خونه توی طبقه ی هشتم خریده بودم چون این آپارتمان جایی خیلی خوبه نزدیک دریاست خونه ی که قبلا توش بودم اصلا نزدیک دریا نبود برا همین اینجا رو خریدم
ا.ت رو بردم اونجا سوار آسانسور شدیم
رفتیم طبقه ای هشتم
کلید رو برداشتم در خونه رو باز کردم
تا در خونه رو باز کردم یه بوی خیلی بدی آمد
بوی خیلی بدی بود اینقدر بد بود که ا.ت با دوتا دستاش دهنشو گرفت
منم با یکی از دستمام دم دهنمو گرفتم
نمی دونم چرا همچین بوی میاد
من جلو تر رفتم ا.ت پشت سر من آمد تو
در خونه رو بستم
رفتیم تو خیلی بوی که می آمد بد بود
من و ا.ت کم مونده بود استفراغ کنیم
خیلی بوی بدی بود
میخواستم ببینم که چرا همچین بوی میاد
ا.ت میخواست بدونه
برا هیمن رفتیم سمت حال که ۳نفرو دیدیم
آخه اینا کین توی خونه ای من
ویو ا.ت
رفتیم سمت حال که ۳نفرو دیدیم یه دختر بود با دوتا مرد
دختره با یکی از مرد ها روی مبل۲ نفره نشسته بودن دختره سرش روی شونه مرد بود مرده سرش روی سر دختره بود
اون یکی مرده تنها روی مبل۱نفره نشسته بود
تلویزیون روشن بود داشتن فیلم میدیدن
جونگکوک یه تفنگ از توی کیف باشگاه بوکس در آورد
آخه جونگکوک را باید تفنگ همراهش داشته باشه؟
بعد جونگکوک کیف باشگاه شو آروم گذاشت روی زمین بعد خیلی آروم با تفنگش رفت
سمت اونا خب من خیلی ترسیده بودم
آخه چرا جونگکوک تفنگ داره؟
اینا کین؟
چرا جونگکوک با تفنگ داره میره سمتشون؟
ویو جونگکوک
تفنگمو از توی کیف باشگاه بوکس در آوردم
خیلی آروم رفتم سمت اونا
اصلا اینارو نمیشناسم
اصلا قرار نبود کسی باید اینجا
چه جوری آمدن توی خونه من؟
خلاصه با تفنگم خیلی آروم رفتم سمتشون بعد رفتم جلوشون که دیدم
اونا مردن
صورت اون ۳نفر پر زخم خون بود
چشماشون نبود روی کل بدنشون پاره بود پر خون
اینا توی خونه ی من چرا مردن؟
داشتم همین طوری بهشون نگاه میکردم که صدای جیغ شنیدم
سرمو آوردم بالا که دیدم یه مرده ای چاقو گذاشته روی گلوی ا.ت ا.ت بخاطر همین جیغ زده
خواستم به مرده شلیک کنم که...
۸.۱k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.