وقتی تایم پریو/دیته
وقتی تایم پریو/دیته
{درخواستی}
نامجون: پتو رو دورت پیچید و تورو روی کاناپه نشوند
تورو توی بغلش کشوند و پاراگراف مورد علاقه کتابت رو که حفظ کرده بود برات زمزمه کرد:>
جین: شکلات مورد علاقت رو برات خریده بود
تورو توی اتاق خواب که کنار تخت نشسته بودی پیدا کرد و کنارت زانو زد
آروم اجرای صورتت رو بوسید و تیکه کوچیکی از شکلات رو بین لبات گذاشت
آروم شقیقهت رو بوسید و تنت رو توی بغلش گرفت
یونگی: کنارت نشست و گیتارش رو توی دستش گرفت
سرت رو روی شونهش گذاشت و شروع کرد به نواختن ملودی مورد علاقت
بعد از نواختن قطعه مورد علاقت دستش رو بین موهات فرو برد و موهات رو نوازش کرد "ارامشششش"
هوسوک: کاملا میدونست توی این یه هفته کاملا عصبی ای و حس و حال درست و حسابی ایی نداری
بنابراین همه کار ها رو انجام میداد و نمیذاشت کار زیادی انجام بدی "غذا های مورد علاقت رو هم زیاد درست میکرد"
جیمین: از سر کار اومده بود که چهره غرق در خوابت رو روی کاناپه دید
نگاهی به تقویم انداخت فهمید که امروز همون تاریخیِ که دورش خط کشیده بود
کیسه آب گرم رو از آب گرم پر کرد و آروم کنارت نشست
کیسه آب گرم رو روی شکمت گذاشت. و آروم موهات رو بوسید
تهیونگ: از درد بغض کرده بودی و پاهات رو توی شکمت جمع کرده بودی
غذاش رو تازه تموم کرده بود و بعد از شستن ظرف ها اومد کنارت
تورو توی بغل کشید و آروم آروم اهنگت رو زمزمه کرد
جونگکوک: غذای مورد علاقت رو درست کرده بود و با یه ظرف پر به سمتت اومد
سرت رو با دو انگشت بالا آورد و به صورتت خیره شد
روی چشم هات رو بوسید و اولین قاشق غذا رو توی دهنت گذاشت
خبخخبخبخبخب بلوبریام
یه لایک و کامنت کوچولو میتونه خیلی خوشحالم کنه
عاایششش میدونم خیلی خوب نبود..
ولی قبولش کنیننن
{درخواستی}
نامجون: پتو رو دورت پیچید و تورو روی کاناپه نشوند
تورو توی بغلش کشوند و پاراگراف مورد علاقه کتابت رو که حفظ کرده بود برات زمزمه کرد:>
جین: شکلات مورد علاقت رو برات خریده بود
تورو توی اتاق خواب که کنار تخت نشسته بودی پیدا کرد و کنارت زانو زد
آروم اجرای صورتت رو بوسید و تیکه کوچیکی از شکلات رو بین لبات گذاشت
آروم شقیقهت رو بوسید و تنت رو توی بغلش گرفت
یونگی: کنارت نشست و گیتارش رو توی دستش گرفت
سرت رو روی شونهش گذاشت و شروع کرد به نواختن ملودی مورد علاقت
بعد از نواختن قطعه مورد علاقت دستش رو بین موهات فرو برد و موهات رو نوازش کرد "ارامشششش"
هوسوک: کاملا میدونست توی این یه هفته کاملا عصبی ای و حس و حال درست و حسابی ایی نداری
بنابراین همه کار ها رو انجام میداد و نمیذاشت کار زیادی انجام بدی "غذا های مورد علاقت رو هم زیاد درست میکرد"
جیمین: از سر کار اومده بود که چهره غرق در خوابت رو روی کاناپه دید
نگاهی به تقویم انداخت فهمید که امروز همون تاریخیِ که دورش خط کشیده بود
کیسه آب گرم رو از آب گرم پر کرد و آروم کنارت نشست
کیسه آب گرم رو روی شکمت گذاشت. و آروم موهات رو بوسید
تهیونگ: از درد بغض کرده بودی و پاهات رو توی شکمت جمع کرده بودی
غذاش رو تازه تموم کرده بود و بعد از شستن ظرف ها اومد کنارت
تورو توی بغل کشید و آروم آروم اهنگت رو زمزمه کرد
جونگکوک: غذای مورد علاقت رو درست کرده بود و با یه ظرف پر به سمتت اومد
سرت رو با دو انگشت بالا آورد و به صورتت خیره شد
روی چشم هات رو بوسید و اولین قاشق غذا رو توی دهنت گذاشت
خبخخبخبخبخب بلوبریام
یه لایک و کامنت کوچولو میتونه خیلی خوشحالم کنه
عاایششش میدونم خیلی خوب نبود..
ولی قبولش کنیننن
۴۱.۸k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.