پشتم از بار غمت خم گشت، بارم را بگیر
پشتم از بار غمت خم گشت، بارم را بگیر
از فشار زندگی مُردم، فشارم را بگیر!
این چنین آسوده در کنج دلم ساکن نمان
مثل من در من بچرخ و اختیارم را بگیر
نام خود را صاف بر پیشانی من حک کن و
کارتهای تا ابد بی اعتبارم را بگیر
مثل قالی، سال های سال پامالم بکن
گاهی اما با سرانگشتت، غبارم را بگیر
آرزوی خنده ات را داشتم، ممکن نشد
پس بگیر... این آرزوی خنده دارم را... بگیر
از فشار زندگی مُردم، فشارم را بگیر!
این چنین آسوده در کنج دلم ساکن نمان
مثل من در من بچرخ و اختیارم را بگیر
نام خود را صاف بر پیشانی من حک کن و
کارتهای تا ابد بی اعتبارم را بگیر
مثل قالی، سال های سال پامالم بکن
گاهی اما با سرانگشتت، غبارم را بگیر
آرزوی خنده ات را داشتم، ممکن نشد
پس بگیر... این آرزوی خنده دارم را... بگیر
۵۰۴
۱۷ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.