اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۷۳
﴿ویو ملودی ﴾
آروم لبم بوسید...سرش بین موهام برد و عمیق بویید.. مطمئن هستم که می خواد بفمه لب به
سیگار زدم یا نه ...
آرتور: خوبه...
دستش شل کرد بلند شدم..و به سمت اتاق رفتم.......دوش گرفتم و لباسم عوض کردم تو حمام
بودم. شروع کردم مسواک زدن...از مسواک زدن دست کشیدم و از حموم خارج شدم جلوی آینه
اتاق ایستادم و رژه کم رنگی زدم..یکم عطر به بدنم زدم.....
[ویو آرتور]
جوزف: ارباب باید فردا برای انجام کارا برید...هر چه زودتر بهتر..
آرتور: هوم ولی ملودی هم همراه منه...
جوزف: اما ارباب دردسر میشه...
آرتور: خودم مراقبش هستم...مشکلی نیست
جوزف: پس فردا راه می یوفتیم...خانم سوده و یونا هم میان...
آرتور: این دوتا دیگه کجا ؟
جوزف: اونا هم سهام دار شرکت هستن...پس باید باشن..
آروم سر تکون دادم...هوفف یونا کنار ملودی مثل بمب می مونه... قطعا سعی می کنه ملودی
اذیت کنه... جوزف تعظیم کوتاهی کرد رفت...آخرای شب بود بلند شدم و به سمت اتاق ملودی
رفتم..در باز کردم..خواب بود.. به سمت تختش رفتم و دراز شدم..تو بغل خودم کشوندمش ..
موهای نم دارش خودش یک آرامش...سرم تو گردنش فرو کردم ...بوی توت فرنگی میده هومم
آروم گردنش بوسیدم .. بوسه آروم گونه اش زدم تکونی خورد و سرش تو شونه ام فرو کرد .....



23 سپتامبر تولد منه...
و‌ بابت کلمات و جمله های قشنگتون ممنون...دوستون دارم