سختی

★سختی★
پارت ۶۳...
دوست داشت که تایم بیشتری اون بدن کوچیک و سفید رو بغل کنه اما حضور مزاحم لوهان این اجازه رو ازش گرفته بود .
قبل از خروج از اتاقش بوسه ای به پیشونی جونگکوک کاشت .
_تا وقتی برمیگردم بلند نشو و استراحت کن
جونگکوک حتی بدون درکی روی حرفای تهیونگ سرشو تکون داد و دوباره از خستگی زیاد به خواب رفت .
_چرا هرروز میای؟ قرار شد اگه چیزی بود بهت خبر بدم
با لحن کلافه ای به لوهان غرید ولی از ویژگی های اون بتا نیشخند زدن به
توهین های بقیه بود پس بدون توجه به چیزی روی صندلی اتاق کار تهیونگ خودشو رها کرد .
لوهان : اومدم با جفتتون صحبت کنم. باید بدونه یه چیزایی رو
تهیونگ که تا حدی از اهداف لوهان خبر داشت سری تکون داد .
_فعال خوابه!
بتا ابروهاشو باال انداخت
لوهان : نگو که دیشب...
_اره
تهیونگ خیلی خشک جواب داد و لوهانو خندوند
لوهان : خیلی عجولی جناب کیم. ممکن بود بهش اسیب بزنی.
"پ_حواسم بود
تهیونگ دوباره خشک جواب داد و با به یاد اوردن حرفای جونگکوک به سمت لوهان برگشت‌
_حرفای عجیب میزد. سوالایی میپرسید که جوابشونو نمیدونستم.
لوهان از این اعتراف یهویی تهیونگ شوکه شد ولی بعد از درک حرفاش لبخند زد
لوهان: اون داشته بتای درونشو بهت نشون میداده
تهیونگ دوباره نگاهشو به اون بتای باهوش داد
_چی؟
لوهان درحالی که به سمت در میرفت دوباره لبخند زد
لوهان : منتظر روزیم که با الفای درونش رو به رو بشی کیم تهیونگ!
***
کلافه بود و برای اولین بار نمیدونست چه چیزی بهترین کاره و همین باعث عصبی شدنش میشد .
دستی توی موهاش کشید و بلافاصله بعد از لوهان از اتاق کارش خارج شد و به سمت اتاق شخصیش راه افتاد.
با باز کردن در تونست جونگکوک رو ببینه و برای همین اخماش توی هم
رفت. اون بهش گفته بود تا زمانی که برمیگرده تکون نخوره و حالا
جونگکوک به سختی سعی میکرد سر پا بایسته .
با صدایی که از همیشه بم تر بود مخاطب قرارش داد :
_مگه نگفتم تکون نخور

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

پرنسسای یونمین شیپر امشب وقت نمیکنم متاسفانه پارت بزارم پارت...

★عشقی که بهم دادی★پارت۶۵...+بهتره برم بخوابم .با خودش گفت و ...

★سختی★پارت ۶۲...به دلیل حرکات و حرفای نامناسب تو کامنتا گذاش...

ای بابا دمتون گرم خدا وکیلی خیلی خوبیددددد یدونه دیگه مونده...

black flower(p,271)

black flower(p,247)

black flower(p,306)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط