عشق تحت تعقیب
عشق تحت تعقیب
بخش چهلوپنجم
شدو
به محل موردنظر میرسیم، از دید راس دوربینها قایم میشیم. تیلز بهمون میگه که از کجا و کجا باید بریم تا کسی مارو نبینه. بالاخره میرسیم و داخل یه راهرو میشیم.
تیلز: خیلی خب شدو باید از بین این درها دری که میرسه به سیستم امنیتی رو پیدا کنید و با درایوی که بهت دادم اونو وصل سیستم کنی تا بتونم به تمام اطلاعات دسترسی داشته باشم.
_ باشه، فقط کدوم دره؟ اینجا کلی دره.
روژ: نگران اونجاش نباش...تیلز میتونی؟
تیلز: شرمنده اما حک کردن اونجا به معنی نفوذی میشه و کارتون سخت میشه.
_ پس باید با شیوهی قدیمی وارد عمل شد، یعنی تغییر قیافه.
بالاخره تغییر قیافه میدیم و من به عنوان نگهبان و روژ هم یه خدمتکار. ناکلز هم قایم شده بود.
وارد اتاقها میشیم و تکتکشون رو میگردیم. بالاخره جایی رو میبینم که همون اتاقه به بقیه خبر میدم و اونا میان پیشم. درایو رو وارد میکنم و تیلز میتونه ببینه که اون دیونه کجاس. آدرس اتاقش رو بهمون میگه ولی وقتی میایم بیرون کلی آدم میریزه سرمون با بدبختی همشونو میکشیم و وارد اتاق میشیم.
؟: به نظر میاد که پیدام کردی شدو، الان میخوای منو بکشی؟
_ آره!
؟: من جای تو بودم اینکارو نمیکردم این دکمهرو میبینی یه بمب به جایی که دوست خوشگلت اونجاس متصل و اگه اینو فشار بدم کارش ساختهس.
_ جرئتشو نداری!! اگه اون بمیره...
؟: توهم میمیری.
و یه خنده ترسناک سر میده این چندساعت رو بجنگ به خاطر هیچی! که یهو صدای خندهاش محو میشن و میوفته روی زمین و کنترل از دستش پرت میشه.
ناکلز: دیونه داشت میرفت روی مخم!
من و روژ: ناکلز! به موقع رسیدی دست مریزاد!
روژ: بریم خونه که دیگه داره حالم از خون بهم میخوره.
_ آره بیاین بریم
بخش چهلوپنجم
شدو
به محل موردنظر میرسیم، از دید راس دوربینها قایم میشیم. تیلز بهمون میگه که از کجا و کجا باید بریم تا کسی مارو نبینه. بالاخره میرسیم و داخل یه راهرو میشیم.
تیلز: خیلی خب شدو باید از بین این درها دری که میرسه به سیستم امنیتی رو پیدا کنید و با درایوی که بهت دادم اونو وصل سیستم کنی تا بتونم به تمام اطلاعات دسترسی داشته باشم.
_ باشه، فقط کدوم دره؟ اینجا کلی دره.
روژ: نگران اونجاش نباش...تیلز میتونی؟
تیلز: شرمنده اما حک کردن اونجا به معنی نفوذی میشه و کارتون سخت میشه.
_ پس باید با شیوهی قدیمی وارد عمل شد، یعنی تغییر قیافه.
بالاخره تغییر قیافه میدیم و من به عنوان نگهبان و روژ هم یه خدمتکار. ناکلز هم قایم شده بود.
وارد اتاقها میشیم و تکتکشون رو میگردیم. بالاخره جایی رو میبینم که همون اتاقه به بقیه خبر میدم و اونا میان پیشم. درایو رو وارد میکنم و تیلز میتونه ببینه که اون دیونه کجاس. آدرس اتاقش رو بهمون میگه ولی وقتی میایم بیرون کلی آدم میریزه سرمون با بدبختی همشونو میکشیم و وارد اتاق میشیم.
؟: به نظر میاد که پیدام کردی شدو، الان میخوای منو بکشی؟
_ آره!
؟: من جای تو بودم اینکارو نمیکردم این دکمهرو میبینی یه بمب به جایی که دوست خوشگلت اونجاس متصل و اگه اینو فشار بدم کارش ساختهس.
_ جرئتشو نداری!! اگه اون بمیره...
؟: توهم میمیری.
و یه خنده ترسناک سر میده این چندساعت رو بجنگ به خاطر هیچی! که یهو صدای خندهاش محو میشن و میوفته روی زمین و کنترل از دستش پرت میشه.
ناکلز: دیونه داشت میرفت روی مخم!
من و روژ: ناکلز! به موقع رسیدی دست مریزاد!
روژ: بریم خونه که دیگه داره حالم از خون بهم میخوره.
_ آره بیاین بریم
- ۳.۸k
- ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط