عشق تحت تعقیب

عشق تحت تعقیب
بخش چهل‌وچهارم
سونیک
خوشحالم که شدو اومد پیشم، فکر میکردم قرار نیست بیاد. الان دیگه هیچ ناراحتی توی دلم ندارم و میخوام که از نو همی چیزو شروع کنم. شدو هی داشت بهم نزدیک‌تر میشد که منو به دیوار تکیه داد. وایییی شدووو!! قلبم داشت کم‌کم تند میزد. میخواد چیکار کنه؟!
_ شدو...فکر کنم....
که منو بوسید. نه یک بوسه ساده...عمیق‌ترین چیزی که تا حالا حس کردم. چشامو بستم‌ و دستامو دور گردنش حلقه کردم، تنم داغ شده بود و قلبم خیلی تند میزد.
شدو: تو زیباترین زمرد منی...سونیک تو...
_ این قشنگ‌ترین لحظه‌ای بود که بهم تقدیم کردی.
و دوباره خودمو انداختم روش و دوباره بوسیدمش.
بعدش دستمو گرفت و منو برد به طبقه پایین.
ناکلز: اوه چه عجب بالاخره اومدین، داشتین چیکار میکردین؟
که لپام قرمز شدن.
ناکلز: واو پس حتما یه کارایی کردین.
شدو: نخیرم فقط با‌هم صحبت کردیم، نکنه دلتون میخواد همه چیمو بهتون بگم.
ناکلز: نه‌نه‌نه، غلط کردم بزنید بریم به کارمون برسیم.
شدو، ناکلز و روژ رفتن ولی تیلز موند چون میگن که بیشتر توی تکنولوژی خوبه تا جنگیدن. خیلی خوشحال بود چون انگار پیش بهترین فرد زندگیش بود.
تیلز ساعت‌ها با من حرف زد از اینکه چقدر خوشحاله که تونسته با من از نزدیک حرف بزنه چقدر از آهنگام و فیلم‌هام خوشش میاد و درباره اینکه بقیه چه نظری دارن واینکه دیگه به اون نظرات الکی توجهی نمیکنه. از نظر من که یچه‌ی خوبیه، خیلی باهوشه نسبت به همسن‌های خودش و چقدر کاراش فوق‌العاده هستن.
___________________
شدو
بالاخره به جایی رسیدیم که اون اونجاس بالاخره باید کار اونو برای همیشه تموم کنم.
دیدگاه ها (۷)

عشق تحت تعقیب بخش چهل‌وپنجمشدوبه محل موردنظر می‌رسیم، از دید...

عشق تحت تعقیب بخش چهل‌وششمبعد از اینکه اومدیم خونه یه مهمونی...

عشق تحت تعقیب بخش چهل‌وسومشدوآماده که شدم یه سر میرم بالا پی...

عشق تحت تعقیب بخش چهل‌ودومشدونمیدونم این سونیک واقعا چی تو ک...

رمان سونادو پارت۱

خطوط موازی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط