love neutral

پارت 4
ا/ت: یعنی چی ول کن بابااا..خونو نگاران...دریاچه بوده...پس بخاطر همین گفتی نگاه نکنم
کوک: حالت چه دستتو اونطوری گرفتی؟ ( دستشو جمع کرده بود و چسبونده بود به خودش..عین معلول ها)
ا/ت: تا یک هفته همینم
کوک: خب چرا؟
ا/ت: نقطه ضعفمه..آمپول های زیر پوستی..واای حتی گفتنشون هم حالمو بد میکنه
کوک: خبب پس کارم آسون شد
ا/ت: یا کوک..من شوخی ندارم
کوک: باشع عشقم بیا بریم..دستتو دراز کن
ا/ت: نمیتونم
کوک: بچه نشو ا/ت
ا/ت: درد میگیره
کوک: یک لحظه اس..ای خدا
ا/ت: یعنی جی یک لحظه اس..این دست من دیگه رفت..دست نزنید بخدا جیغ میزنم ( بغض) ( الان یک کاری میکنه که دستمو باز کنم)
کوک: باشع باشه کاری نمیکنم نترس..بیا بریم
ا/ت: بریم
ادمین: خب دیگه از اینجا به بعد ماجرارو شروع میکنیم
دیدگاه ها (۹)

love neutral

love neutral

love neutral

love neutral

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

پارت ۹۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط