مدتیست گم کرده ام

مدتیست گم کرده ام ؛
خبری از آن ندارم . کسی ندیده ؟ راستی نگفتم ”گم کرده ام” چیست !
آسایشم ، دل خوشی ها ، باورم به زندگی ، دلم ، امیدم و یک سری چیزهای خرد و ریز مثل توان و جوانی ام ؛ ای لعنت بر این هوش حواس” نمیدانم از خانه بیرون بردمش یا گوشه کناری گذاشته ام؛
نو نبودند ، خیلی کهنه ام؛ نه ، اما هر چی بود همه چیزم بودند. آخر بدون آنها ، نه پای رفتن دارم نه دل ماندن ”. کمی کلافه ام و بی قرار ”بی حال و بی خواب” ، گاه آرام و گاه دلتنگ ” . اهل سرصدا و جدل نیستم ؛ اما دلخورم از خودم ،گذشته، حال و آینده . چرا باید تنهایم بگذارند در این دنیای وامانده؟ انگار یادشان نیست ، من مالک شان هستم ! آخر ، امید و دلخوشی اینقدر بی اعتنا ؟ فکر نمیکنند شاید نیازشان داشته باشم ؟ بدم می آید از دل بی مسئولیت که به فکر صاحبش نیست ؛ دوست عزیز شما پیدایش نکردی ؟ اگر دیدی لطفا خبری بده ؛ نگرانم نکند کسی عمدا برده باشدشان! ”گرچه به درد کسی نمیخورد این دل کهنه و نخ نما...
دیدگاه ها (۱)

من هیچوقت دنبال آدم های دم دستی نبودم از اون آدم ها که تا تق...

شدیم مثل اون بچه یتیم محله،هی میزنن تو سرمون،هی بیکسی‌مون رو...

سالهاست زن بودن را فراموش کرده ام! در عوض راننده خوبی شده ام...

اهل دل ، دل مینوازد ، دل شکستن کار نیستهرکه باشد بی محبت واق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط