اسم رمز قسمت پانزدهم

« اسم رمز 🔪» قسمت پانزدهم
از زبون کیمیکو ~~~~~~~~~~~~~~~~

دیگه نمی‌دونستم کی بیدارم و کی خواب. کابوس و واقعیت تو هم تنیده بودن. صداها، پچ‌پچ‌ها، سایه‌هایی که می‌اومدن و می‌رفتن. زمان معنای خودش رو از دست داده بود.

بدنم بی‌حس شده بود. رد زخم‌های کهنه و کبودی‌های تازه مثل نقشه‌ای روی پوست من حک شده بود. ولی درد واقعی اینجا بود... توی سرم.

در با صدای بلند باز شد و نور شدیدی وارد شد. چشمام رو بستم، ولی صدای قدم‌ها رو شنیدم. صدای خنده‌های سردشون قلبم رو به لرزه انداخت.

سانزو: «اوه، کیمیکوی کوچولوی ما هنوز نفس می‌کشه؟»

ران: «شاید امروز آخرین روزش باشه.»

ریندو: «یا شاید هم نه. بستگی داره چقدر مقاومت کنه.»

قبل از این که حتی بفهمم، دستای زبر سانزو دور مچم قفل شد. کشیده شدم روی زمین، زنجیرها به صدا دراومدن. جیغ کشیدم، ولی فقط خنده‌ی اونا بلندتر شد.

سانزو یه چاقوی باریک و درخشان رو از جعبه‌ای بیرون آورد. نوک تیغه رو آروم روی بازوم کشید. درد تیز و آتیشی مثل شوک توی بدنم پیچید.

سانزو: «هر جیغی که بکشی، فقط طولانی‌ترش می‌کنه.»

اشکام بی‌اختیار سرازیر شدن. دندونامو روی لبم فشار دادم، سعی کردم صدایی ندم. ولی وقتی ریندو سیگار روشنش رو روی پوست کمرم گذاشت، جیغ خفه‌ای از گلوم بیرون اومد.

ران: «آخ... چقدر حساس. هنوزم فکر می‌کنی می‌تونی فرار کنی؟»

نفس‌هام تند و بریده شده بود. هر ثانیه مثل یه سال می‌گذشت. درد، خنده‌ها، نگاه‌های سردشون. این جهنم تمومی نداشت.

سانزو: «آروم باش، کیمیکو. این فقط شروعشه.»
دیدگاه ها (۲۲)

« اسم رمز 🔪 » قسمت شانزدهم از زبون کیمیکو ~~~~~~~~~~~~~~~~بد...

« اسم رمز 🔪 » قسمت هفدهم از زبون کیمیکو ~~~~~~~~~~~~~~~~بدنم...

« اسم رمز 🔪 » قسمت چهاردهم از زبون کیمیکو ~~~~~~~~~~~~~~~~چش...

« اسم رمز 🔪 » قسمت سیزدهم از زبون کیمیکو ~~~~~~~~~~~~~~~~چشا...

“Smile of Death” part(11)از زبان نویسنده صبح بونتن همیشه عجی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط