من و خورشید نشستیم و توافق کردیم

من و خورشید نشستیم و توافق کردیم..
صبحـــ را با تپش قلبـــ تــو آغاز کنیم..
دیدگاه ها (۱)

خنده ات دیوانه ام کرد و نگاهت عاشـقم..چشم هایت را ببند و بعد...

چون گلے در باغ، پیراهن دریدمـــــ در غمت..غنچه ای سر در گریب...

"تو" را میان واژه ها بگذارم..خود به خود شعـر می شوند..

میثاق خمینے را با خامنــه ای بستیم..تا لحظه جان دادن با خامن...

عشق خون آلود پارت یک

پارت پنجاه یکرفتیم پیش دخترا نشستیمو یکم گپ زدیم ک دختر عموم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط