˼ دلبر مغرور من ˹
˼ دلبر مغرور من ˹
#پارت10
...♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....
همچی خیلی رویایی بود همونجوری که هر وقت حالم بد بود سیاوش میگفت تا با فکر روز عروسیمون حالمو خوب کنه چه کردی با من سیاوش:)
مانتو و شالمو در اوردم و موهام که زیر شال جمع شده بود رو دورم ریختم و روی صندلی نشستم .
متوجه هیشکی نمیشدم یعنی اگه مامانمم الان جلوم بود نمیفهمیدم فقط منتظر عروس داماد بودم !
- سیاوش
رسیدیم جلوی باغ اه از نهادم بلند شد صدای چند نفر به گوشم خورد که میگفتن عروس و داماد اومدن و با خوشحالی دست میزدن مثل اینکه این وسط فقط من خوشحال نبودم ، از ماشین پیاده شدم در سمت رها رو باز کردم و به ناچار دستمو سمتش دراز کردم طولی نکشید دستای ظریفش رو توی دستام گذاشت و با خوش رویی پیاده شد اما من فقط اخم کرده بودم
دست به دست هم وارد شدیم با چشمم دنبال صنم میگشتم اما چقدر احمقانه اخه اون چرا باید بیاد عروسی عشقش شایدم در حال حاضر نفرت انگیز ترین فرد زندگیش من خیلی ترسو بودم خیلی خدای من !
تو همین فکرا بودم که دیدمش رنگ از رخم پرید اونقدر خوشگل شده بود که داشت دیوونم میکرد لباسش همون لباسی بود که من خریدم ، روی لباش لبخند بود اما چشماش غم داشت بمیرم واسه اون دو تیله دلبرام .
#پارت10
...♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....
همچی خیلی رویایی بود همونجوری که هر وقت حالم بد بود سیاوش میگفت تا با فکر روز عروسیمون حالمو خوب کنه چه کردی با من سیاوش:)
مانتو و شالمو در اوردم و موهام که زیر شال جمع شده بود رو دورم ریختم و روی صندلی نشستم .
متوجه هیشکی نمیشدم یعنی اگه مامانمم الان جلوم بود نمیفهمیدم فقط منتظر عروس داماد بودم !
- سیاوش
رسیدیم جلوی باغ اه از نهادم بلند شد صدای چند نفر به گوشم خورد که میگفتن عروس و داماد اومدن و با خوشحالی دست میزدن مثل اینکه این وسط فقط من خوشحال نبودم ، از ماشین پیاده شدم در سمت رها رو باز کردم و به ناچار دستمو سمتش دراز کردم طولی نکشید دستای ظریفش رو توی دستام گذاشت و با خوش رویی پیاده شد اما من فقط اخم کرده بودم
دست به دست هم وارد شدیم با چشمم دنبال صنم میگشتم اما چقدر احمقانه اخه اون چرا باید بیاد عروسی عشقش شایدم در حال حاضر نفرت انگیز ترین فرد زندگیش من خیلی ترسو بودم خیلی خدای من !
تو همین فکرا بودم که دیدمش رنگ از رخم پرید اونقدر خوشگل شده بود که داشت دیوونم میکرد لباسش همون لباسی بود که من خریدم ، روی لباش لبخند بود اما چشماش غم داشت بمیرم واسه اون دو تیله دلبرام .
۲.۵k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.