با درد بساز چون دوای تو منم

با درد بساز چون دوای تو منم

در کس منگر که آشنای تو منم

گر کشته شوی مگو که من کشته شدم

شکرانه بده که خونبهای تو منم
دیدگاه ها (۰)

گرچه یادی نکند پیش خود اما همه شب دم به دم خاطر او میگذرد از...

پشت دریاها شهری است...!!که درآن وسعت خورشیدبه اندازه ی چشمان...

شود تا ظلمتم ازبازی چشمت چراغانی ،مرا درياب ای خورشيد در چشم...

گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشتگفتا که بنشناسم من خویش ز...

منم شدم مثل تو 🫂✨یاااا با منظور گذاشتم خودت رو نشون بده🩴

ای دل غمگین به هجر یار عادت می کنیبیخود از غم دم مزن با هر ک...

🌾🌿🍁بالغ شدن یعنی آرام شدن،نه بی‌تفاوت شدن.یعنی فهمیدنِ اینکه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط