عشق بد پارت 15
نوشیدنی هارو برامون اورد و ما هم خوردیم
(دوستان تهیونگ رفیق جونگکوک عه همونی که اونا رو برای مهمونی دعوت کرد از وقتی که ات رو دیده عاشقش شده اما میدونه که اون کوک رو دوس داره و اون میدونه که ات از اینکه کوک مافیاست خبری ندارع برای همین یه نقشه داره تا بتونه کوک و ات رو از هم جدا کنه)
ویو تهیونگ
میخوام به ات بگم که کوک مافیاست و اینجوری ات ماله من میشه برای همین تصمیم گرفتم که جلوی همه اسم کوک رو صدا کنم
(علامت تهیونگ رو با ته نشون میدم)
ته:همگی ساکت شید میخوام بزرگترین مافیا کره ای رو که دوسته منه صدا کنم میخوام بهش هدیه بدم و اون کسی نیس جز جئون جونگکوک بزرگترین مافیای کره
ویو ات
وقتی گفت جئون جونگکوک خشکم زد یعنی من این همه مدت با یه قاتل و یه مافیا زندگی میکردم
+جونگکوک این چی داره میگه..تو..تو مافیایی(ترسیده)
_ات..ببین ....ت...توضیح میدم
+چیو میخوای توضیح بدی ها....هق چیو ها(گریه،داد)
ات سریع اونجا رو ترک میکنه کوک هم دنبالش میره و تمام مدت هی صداش میکنه ات هم سوار تاکسی میشه و میرع خونه اش و جونگکوک رو همون جا تنها میزاره
ویو ات
رسیدم خونه و رفتم روی تختم و کلی گریه کردم یعنی تمام این مدت اون مافیا بوده و چیزی بهم نگفته من از مافیا ها میترسم بعد من با اون بودم اگه فقط هوس بوده باشه چی تا منو بکشه خدایا چرا من انقدر بدبختم فردا میرم وسایل هامو جمع میکنم
رفتم لباس خابمو پوشیدم و گرفتم خوابیدم
ویو کوک
من انو از دست دادم دیگه هیچوقت منو نمیبخشه تهیونگ میکشتم فقط بزار دستم بهت برسه
رفتم خونه و روی تختم فقط گریه کردم یه مافیا بخاطر یه دختر گربه میکنه اخه دیگه چیزی نفهمیدم و خابم برد
ویو تهیونگ
بلخره نقشم گرفت اونا رو ازم هم جدا کردم الان ات دیگه مال منه (خنده ی شیطانی)
شرایط
6لایک
6کامنت
••••••|••••••
(دوستان تهیونگ رفیق جونگکوک عه همونی که اونا رو برای مهمونی دعوت کرد از وقتی که ات رو دیده عاشقش شده اما میدونه که اون کوک رو دوس داره و اون میدونه که ات از اینکه کوک مافیاست خبری ندارع برای همین یه نقشه داره تا بتونه کوک و ات رو از هم جدا کنه)
ویو تهیونگ
میخوام به ات بگم که کوک مافیاست و اینجوری ات ماله من میشه برای همین تصمیم گرفتم که جلوی همه اسم کوک رو صدا کنم
(علامت تهیونگ رو با ته نشون میدم)
ته:همگی ساکت شید میخوام بزرگترین مافیا کره ای رو که دوسته منه صدا کنم میخوام بهش هدیه بدم و اون کسی نیس جز جئون جونگکوک بزرگترین مافیای کره
ویو ات
وقتی گفت جئون جونگکوک خشکم زد یعنی من این همه مدت با یه قاتل و یه مافیا زندگی میکردم
+جونگکوک این چی داره میگه..تو..تو مافیایی(ترسیده)
_ات..ببین ....ت...توضیح میدم
+چیو میخوای توضیح بدی ها....هق چیو ها(گریه،داد)
ات سریع اونجا رو ترک میکنه کوک هم دنبالش میره و تمام مدت هی صداش میکنه ات هم سوار تاکسی میشه و میرع خونه اش و جونگکوک رو همون جا تنها میزاره
ویو ات
رسیدم خونه و رفتم روی تختم و کلی گریه کردم یعنی تمام این مدت اون مافیا بوده و چیزی بهم نگفته من از مافیا ها میترسم بعد من با اون بودم اگه فقط هوس بوده باشه چی تا منو بکشه خدایا چرا من انقدر بدبختم فردا میرم وسایل هامو جمع میکنم
رفتم لباس خابمو پوشیدم و گرفتم خوابیدم
ویو کوک
من انو از دست دادم دیگه هیچوقت منو نمیبخشه تهیونگ میکشتم فقط بزار دستم بهت برسه
رفتم خونه و روی تختم فقط گریه کردم یه مافیا بخاطر یه دختر گربه میکنه اخه دیگه چیزی نفهمیدم و خابم برد
ویو تهیونگ
بلخره نقشم گرفت اونا رو ازم هم جدا کردم الان ات دیگه مال منه (خنده ی شیطانی)
شرایط
6لایک
6کامنت
••••••|••••••
۱۳.۱k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.