عشق دوباره پارت ۵
+ا.ت اون شب که میدونم هیچکدوممون فراموشش نمیکنیم چند ساعت قبلش یه شماره ناشناس بهم زنگ زد . جواب دادم خودش رو بهم معرفی کرد و در مورد تو چیزای خیلی بدی گفت وسط حرفش گفت تو بهم خیانت کردی .
-و تو هم باور کردی؟
+به جز اون حرف های زیادی گفت که باعث شد یذره ازت دلسرد بشم .
-میشه بگی اون کی بود ؟
+هان ایون جونگ(تو گوگل بزنین یه بازیگره)
-واقعا؟ (ایون جونگ تو کمپانی هایب کار می کرد و دوست ا.ت بود)
+آره . ولی بعدش فهمیدم اشتباه میکردم.
-جونگ کوک میدونی بعد تو چقد حالم بد بود ؟
+درکت میکنم من و ببخش .
(تمام این مدت ا.ت بغل جونگ کوک بود)
جونگ کوک بعد چند ساعت گفت ا.ت من دیگه برم مرسی که منو بخشیدی قول میدم دیگه به خودم آسیب نزنم.
جونگ کوک رو تا دم در همراهی کردم . جونگ کوک میخواست بره که گفتم میشه شب بیای اینجا؟
جونگ کوک بعد چند ثانیه مکث گفت باشه ببینم چی میشه .
نشسته بودم تو خونه و داشتم فیلم نگاه میکردم جونگ بهم زنگ زد.
+سلام خوبی؟
-سلام
-مرسی
+سریع آماده شو بیا پایین.
-چی .
+زود باش
-اوک.....
خوب بود؟
حمایت؟
-و تو هم باور کردی؟
+به جز اون حرف های زیادی گفت که باعث شد یذره ازت دلسرد بشم .
-میشه بگی اون کی بود ؟
+هان ایون جونگ(تو گوگل بزنین یه بازیگره)
-واقعا؟ (ایون جونگ تو کمپانی هایب کار می کرد و دوست ا.ت بود)
+آره . ولی بعدش فهمیدم اشتباه میکردم.
-جونگ کوک میدونی بعد تو چقد حالم بد بود ؟
+درکت میکنم من و ببخش .
(تمام این مدت ا.ت بغل جونگ کوک بود)
جونگ کوک بعد چند ساعت گفت ا.ت من دیگه برم مرسی که منو بخشیدی قول میدم دیگه به خودم آسیب نزنم.
جونگ کوک رو تا دم در همراهی کردم . جونگ کوک میخواست بره که گفتم میشه شب بیای اینجا؟
جونگ کوک بعد چند ثانیه مکث گفت باشه ببینم چی میشه .
نشسته بودم تو خونه و داشتم فیلم نگاه میکردم جونگ بهم زنگ زد.
+سلام خوبی؟
-سلام
-مرسی
+سریع آماده شو بیا پایین.
-چی .
+زود باش
-اوک.....
خوب بود؟
حمایت؟
۱۳.۰k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.