شانه ات را دیر آوردی، سرم را باد برد
شانه ات را دیر آوردی، سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
آه ای گنجشکهای مضطرب! شرمنده ام
لانه ی بر شاخه های لاغرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم، پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز
دیر کردی، نیمه عاشق ترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم، عمرم گذشت
وا نشد، بدتر از آن بال و پرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
آه ای گنجشکهای مضطرب! شرمنده ام
لانه ی بر شاخه های لاغرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم، پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز
دیر کردی، نیمه عاشق ترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم، عمرم گذشت
وا نشد، بدتر از آن بال و پرم را باد برد
۵.۹k
۰۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.