رفته بودم دیدن مرحوم شهیدصدر نزدیک منزل ایشان که رسی

👓 رفته بودم دیدن مرحوم #شهید_صدر نزدیک منزل ایشان که رسیدم، صدای گریه شهید را شنیدم که تا کوچه می آمد. دست پاچه شدم. گمان کردم دوباره بعثی ها غلطی کرده اند که سید این چنین ناراحت است و گریه می کند. به سرعت دویدم طرف بالا و ایشان را دیدم که کتابی را دست گرفته و همان طور که متن را کتاب می نگرد، با صدای بلند گریه می کند. بعد از مدتی، گریه اش کمتر شد. همان طور که آرام گریه می کرد، رو به من کرده و فرمود: «حبیبی اسلام مدفون فی هذه الکتب»!
یعنی محبوبم #اسلام، در این کتاب ها دفن شده و اجرا نمی شود!

💬 آیت الله شیخ علی آل اسحاق #بخون
دیدگاه ها (۱)

از #تکبر تا #سقوط🔻 بخش دهم (آخر) #ختم_قلبدل های برخی به سبب ...

در زمانه ما، سرمایه گذاری روی دلار و طلا و بورس و بسیاری امو...

میلاد با سعادت عالم آل محمد (ص)، حضرت سلطان، امام علی بن موس...

عبادت چیست؟!✍ امام حسن عسکری علیه السلام:عبادت در زیاد انجام...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

السلام علیک یا امام انس وجن ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط