اومدمم با اولین پارت زندگی در توکیو ریونجرز به عنوان زنا

«اومدمم با اولین پارت زندگی در توکیو ریونجرز به عنوان زناشون»
let's gooo!!! ๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑
*لیلی با عصبانیت اومد تو خونه ای که فقط زنای بدبخت و خوشگل و ناناز اون احمقا توش بودن فقط یه واکاسای مظلوم واقع شده ی پسرم اون وسطا بود که شوهر سنجو بود*
لیلی: ای تفففففف به اون روت بیاد ران بی پدر پدرسگ!
*و کیفما پرت کردم رو مبل و پریدم رو مبل*
*رینا "زن سانزو" هم حدود یک ساعت بعد اومد تو اون خونه*
رینا: لیلی؟؟
لیلی: تو هم بدبختی مثل من؟؟
رینا: اره اون سانزوی.... فلامینگو
لیلی: دوباره قرص زیاد خورده زده به سیم اخر؟
رینا: تازه رگشم زده، مرتیکه خر
لیلی: اوه اوه اوه، انگاری اوضاع یکمی زیادی خیطه اینبار
رینا: عوضی خر، حتی برای منم تلاش نمیکنه زنده بمونه، بردمش بیمارستان و بعدشم قهر کردم اومدم اینجا، تو چی؟ چیشده؟
لیلی: برو سبزی بیار!
رینا: اوکی *رفت سه کیلو سبزی اورد* خب بگو خواهرم
لیلی: مرتیکه بنفشه ی احمق گوشیمو دیده که یه پسر پیام داده، اصلا ازم هیچی نپرسیده، یه سیلی اروم زد بهم، بماند که گوشیمو خرد کرد، الدنگ حتی ازم نپرسید چه خبره، اون پسره ی احمق پابند شده من بهتر از رانم و من خوشبخت ترت میکنم و فلان و بمان، ران هم تا دید اول زنگش زد فوش کشش کرد، بعدشم که دیگه گفتم
رانا: اوه اوه، توهم که از سیلی بدت میاد و...
لیلی: اگه محکم زده بود الان حکم طلاق دم در خونه بود....
*رنو درو باز کرد و اومد تو*
لیلی: امروز روز قهر با شوهری چیزیه؟؟ هممون امروز بدبختیما!! انگار یکی دعا گرفته به زمین گرم بزنتمون
رنو: شما اینجا چیکار میکنین؟؟
لیلی: بیا بشین خواهر، که ماعم بدبختیم
*رنو رفت و نشست سبزی پاک کرد و اقا، لیلی و رینا داستاناشونو دوباره گفتن *
رنو: قربون داداش غیرتیم بشم من!
لیلی: میزنم دهنتااا
رنو: اما گوه خورده که بهت سیلی زده، خودم به حسابش میرسم
رانا: خب تو و باجی چتون شده
رنو:اسم اون مردک خرو نیار، همش "میخوام با چیفویو برم پارک"،" میخوام با چیفویو رامن بخورم " به قرآن یه روز نشده حرف چیفویو تو خونه نباشه، مرتیکه گی
لیلی: بمیرم برات
*اقا یه یه ساعت یه ساعت و نیم گذشت که یهو ملودی پیداش شد*
لیلی: به به، جاری قشنگم، چیشده؟
ملودی: تو هم از دست ران شاکی ای؟؟
لیلی: و توهم از دست ریندو، هوم؟؟
رنو: چیکارشون دارین، داداشیای قشنگمو!
*لیلی و ملودی با نگاهای خوفناک به رنو*
لیلی/ملودی: شینه!
رنو: اوکی، اوکی گرفتم، قبول دارم تحملشون سخته
~๑پایان پارت اول๑~
๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑~๑
~๑
لیلی: تمام تلاشما کردم که باحال بنویسمش، بقیه رو هم پارتای دیگه میارم، اگه خوشتون نیومد بگین تا کلا پاکش کنم😔👍
دیدگاه ها (۴۸)

#همسران_توکیو_ریونجرز (. ❛ ᴗ ❛.)- (. ❛ ᴗ ❛.)- (. ❛ ᴗ ❛.)- (...

👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻این متن خیلییییییی مهمه(لطفا پخشش کنید)❗️❗️❗️آقای [ع...

مثلث عشقی♡∆☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆سوزو: سلام بابابزرگ ...

تا آخر ببینن و به آخریش جواب بدین، نکردین حلالتون نمیکنمااا🤣...

سناریو : چشمان بنفش را دوست دارم پارت سوم ملودی : بیان بشین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط